۹۰اثر خواندن دعای فرج در قنوت نماز . . .

۱-فرمایش حضرت ولی عصر(عج) بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است
۲- این دعا سبب زیاد شدن نعمت هاست
۳-اظهار محبت قلبی است
۴- نشانه ی انتظار است
۵- زنده کردن امر ائمه اطهار(ع) است
۶- مایه ناراحتی شیطان لعین است
۷-نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان است
۸- اداء قسمتی از حقوق آن حضرت است که اداء حق هر صاحب حقی ؛ واجب ترین امور است
۹- تعظیم خداوند و دین خداوند است
۱۰- حضرت صاحب الزمان (عج) در حق او دعا می کند
۱۱- شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود
۱۲- شفاعت پیغمبر (ص) ان شالله شامل حالش می شود
۱۳- این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت او است
۱۴- مایه ی استجابت دعا می شود
۱۵- اداء اجر رسالت است
۱۶- مایه دفع بلاست
۱۷- سبب وسعت روزی است انشالله
۱۸- باعث آمرزش گناهان است
۱۹- سبب تشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا در خواب می شود انشالله
۲۰-سبب رجعت به دنیا در زمان ظهور آن حضرت می شود انشالله
۲۱- از برادران پیغمبر (ص) خواهد بود
۲۲- فرج مولای ما صاحب الزمان (عج) زودتر واقع می شود
۲۳- پیروی از پیغمبر و امامان خواهد بود
۲۴- وفای به عهد و پیمان خداوندی است
۲۵- آثار نیکی به والدین برای دعا کننده حاصل می گردد
۲۶-فضیلت رعایت و اداء امانت برایش حاصل می شود
۲۷- زیاد شدن اشراف نور امام(عج) در دل اوست
۲۸- سبب طولانی شدن عمر است
۲۹- تعاون و همکاری در کارهای نیک و تقوی است
۳۰- رسیدن به نصرت و یاری خداوند و پیروزی بر دشمنان به کمک خداوند است
۳۱- سبب هدایت به نور قرآن مجید است
۳۲- نزد اصحاب اعراف معروف می گردد
۳۳- به ثواب طلب علم نائل می شود انشالله
۳۴- از عقوبت های اخروی در امان می ماند
۳۵- هنگام مرگ به او مژده می رسدو با او به نرمی رفتار می شود
۳۶-این دعا اجابت دعوت خدا و رسول(ص) است
۳۷- با امیر المومنین (ع) و در درجه ی آن حضرت خواهد بود
۳۸- محبوب ترین افراد نزد خداوند خواهد بود
۳۹ – عزیزترین و گرامی ترین افراد نزد خداوند خواهد بود
۴۰- از اهل بهشت خواهد شد
۴۱- دعای پیغمبر (ص) شاملش می شود
۴۲- کردارهای بد او به کردارهای نیک مبدل می شود
۴۳- خداوند متعال در عبادت او را تایید می فرمایند
۴۴- ان شاالله با این دعا عقوبت از اهل زمین دور می شود
۴۵- ثواب کمک به مظلوم را دارد
۴۶- ثواب احترام به بزرگتر و واضح تر نسبت به او دارد
۴۷- پاداش خونخواهی حضرت حسین(ع) را دارد
۴۸- شایستگی دریافت احدایث ائمع(ع) را دارد
۴۹- نور او برای دیگران نیز روز قیامت درخشان می گردد
۵۰- هفتاد هزار نفر گناهکار را شفاعت می کند
۵۱- دعای امیرالمومنین(ع) در روز قیامت شاملش می شود
۵۲- بی حساب داخل بهشت می شود
۵۳- از تشنگی روز قیامت در امان می ماند
۵۴- در بهشت جاودان است
۵۵- مایه خراش روی ابلیس و مجروح شدن دل اوست
۵۶- روز قیامت هدیه های ویژه ای دریافت می کند
۵۷- خداوند عزوجل از خدمتگزاران بهشت تصیبش می فرماید
۵۸- در سایه گسترده ی خداوند قرار گرفته است و رحمت بر او نازل می شود مادامی که مشغول آن دعا باشد
۵۹- پاداش نصیحت مومن دارد
۶۰- مجلسی که در آن برای حضرت قائم(عج) دعا شود محل حضور فرشتگان می گردد
۶۱- دعا کننده مورد مباهات خداوند می شود
۶۲- فرشتگان برای او آمرزش می کنند
۶۳- از نیکان مردم پس از ائمه(ع) می شود
۶۴- این دعا اطاعت از اولی الامر است که خداوند در بهشت به او حکومت می دهد
۶۵- مایه ی خرسندی خداوند عزوجل است
۶۶- مایه ی خوشنودی پیامبر(ص) است
۶۷- این دعا خوشایند ترین اعمال نزد خداوند است
۶۸- از کسانی خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت می دهد
۶۹- حساب او آسان می شود
۷۰- این دعا در عالم برزخ و قیامت مونس مهربانی خواهد بود
۷۱- این عمل بهترین اعمال است
۷۲- باعث دوری غصه هاست
۷۳-دعای هنگام غیبت بهتر از دعای هنگام ظهور است
۷۴-فرشتگانش درباره اش دعا می کنند
۷۵- دعای حضرت سجاد(ع) که نکات و فوائد زیادی دارد شامل حالش می گردد
۷۶- این دعا تمسک به ثقلین است
۷۷- چنگ زدن به ریسمان الهی است
۷۸- سبب کامل شدن ایمان است
۷۹- مانند ثواب همه بندگان به او می رسد
۸۰- تعظیم شعائر خداوند است
۸۱- این دعا ثواب کسی است که با پیامبر(ص) شهید شده را دارد
۸۲- ثواب کسی که زیر پرچم حضرت قائم(عج) شهید شده را دارد
۸۳- ثواب احسان به مولای ما حضرت صاحب الزمان (عج) را دارد
۸۴- در این دعا ثواب گرامی داشتن عالم هست
۸۵ – پاداش گرامی داشتن شخض کریم را دارد
۸۶- در میان گروه ائمه(ع) محشور می شود
۸۷- درجات او در بهشت بالا می رود
۸۸- به بالاترین درجات شهدای روز قیامت نائل می شود
۸۹- از بدی حساب در روز قیامت در امان می ماد
۹۰- و رستگاری به سبب شفاعت حضرت فاطمه زهرا (س) را در پی دارد

تو را در قلبم دارم...






خدایا …!

گاهی که دلم از این و آن و زمین و زمان می گیــرد ،


نگاهم را به سوی تو و آسمـان می گیرم ،


و آنـقـدر با تــو درد دل می کنـم ،


تا کم کم چشـــــــــم هایم با ابـرهای بارانیت همراهی می کنند


و قلبـــم سبک می شود آنــوقــت تو می آیی


و تــــــمـــــــــام فضای دلـم را پر می کنی


و مـــــن دیـــــــگــــر آرام می شــــــوم


و احساس می کنم هیچ چیز نمی تواند مرا از پای دربیـاورد !


چون تو را در قلبــــــــــــــم دارم…

پادشاه ابدی جهان...



از فرش به عرش و از عرش به فرش میبرد ،


پادشاه ابدی جهان هستی


” خدا ” . . .

خدا همیشه با ماست...



هر صبح،

پلکهایت،

فصل جدیدی از زندگی را ورق می زند،

سطر اول همیشه این است:

“خدا همیشه با ماست”

پس بخوانش با لبخند…

مسکنی به نام خنده

خنده نه تنها ناراحتی‌ها را رفع می‌کند، بلکه ظاهرا دردهای شدید را نیز تسکین می‌دهد.

این نتیجه تحقیقات پژوهشگران انگلیسی روی چندین داوطلب شجاع بوده که در جریان آزمایشی باید تحت سرما و فشار جسمی شدید فیلم‌خنده‌دار می‌دیدند. به گزارش دویچه وله، کسی که می‌خندد شدت درد را کمتر حس می‌کند. این نکته کشف جدیدی نیست، اما دانشمندان انگلیسی این بار به سبک حیرت‌انگیزی دوباره واقعیت این نکته را به اثبات رسانده‌اند.

خندیدن به‌ویژه به طور گروهی منجر به آزاد شدن ماده "اندورفین" در بدن می‌گردد و و باعث می‌شود که فرد درد را راحت‌تر تحمل کند. این نتیجه‌ای است که رابین دانبار از دانشگاه آکسفورد در جریان پژوهشی جدید به آن دست یافته است. در این پژوهش داوطلبان یک بار به تنهائی و بار دیگر به طور گروهی ابتدا فیلمی خنده‌دار و سپس فیلمی مستند را تماشا ‌کردند.

پژوهشگران مدت زمانی که هر یک از داوطلبان می‌خندیدند را اندازه گرفتند. در این میان حس درد به این صورت مورد آزمایش قرار گرفت که محققان در هنگام تماشای فیلم‌ها به دور بازوی داوطلبان دستگاه فشارسنج وصل کرده و کیسه‌ هوای درون بازوبند را بیشتر از حد عادی باد کرده‌ یا شیئی که دمای آن 16 درجه سانتی‌گراد زیر صفر است را روی بازوی آنها قرار داده‌اند. در این شرایط داوطلبان بایستی گزارش می‌دانند که تا چه حدی می‌توانند درد را تحمل کنند.

آنها در جریان این آزمایش‌ها کشف کردند که داوطلبان هنگام خنده درد بیشتری را می‌توانند تحمل کنند. این پژوهشگران حدس می‌زنند که واکنش بدن هنگام خندیدن منجر به آزاد شدن ماده اندورفین در بدن می‌شود. این ماده خاصیتی شبیه به مخدرها مانند مرفین و دیگر مشتقات تریاک دارد.

اندورفین که همچنین به "هورمون‌ خوشبختی" شهرت یافته، در جریان دریافت حس درد نقش مهمی دارد و سیستم دفاعی بدن را نیز تقویت می‌کند. مطالعات علمی دیگر در این زمینه نشان می‌دهند که افراد خنده‌رو ایمونوگلوبین بیشتری در بدن خود دارند، ماده‌ای که بدن را در برار عفونت‌های تنفسی حفاظت می‌کند.

محققان همچنین احتمال می‌دهند که هنگام خندیدن، حبس کردن نفس به طور ناخودآگاه باعث آزاد شدن اندورفین می‌شود. آنها در جریان این پژوهش متوجه شدند که این تأثیر خنده هنگامی که داوطلبان به طور گروهی فیلم‌های خنده‌دار نگاه می‌کردند، بیشتر بوده و تحمل درد آنها نیز در این شرایط افزایش یافته است.

ارزش


ارزش یک خواهر را، از کسی بپرس که آن را ندارد

ارزش ده سال را، از زوج هائی بپرس که تازه از هم جدا شده اند

ارزش چهار سال را، از یک فارغ التحصیل دانشگاه بپرس

ارزش یک سال را، از دانش آموزی بپرس که در امتحان نهائی مردود شده است

ارزش یک ماه را، از مادری بپرس که کودک نارس به دنیا آورده است

ارزش یک هفته را، از ویراستار یک مجله هفتگی بپرس

ارزش یک ساعت را، از عاشقانی بپرس که در انتظار زمان قرار ملاقات هستند

ارزش یک دقیقه را، از کسی بپرس که به قطار، اتوبوس یا هواپیما نرسیده است

ارزش یک ثانیه را، از کسی بپرس که از حادثه ای جان سالم به در برده است

ارزش یک میلی ثانیه را، از کسی بپرس که در مسابقات المپیک، مدال نقره برده است

ثواب روضه و گریه بر سیدالشهدا(ع)


حدیثی که واجب است آن را با «آب طلا» نوشت

خبرگزاری فارس: امام صادق(ع) فرمود: آه‌های سوزان و اندوهناک برای مظلومیت ما «تسبیح»، اندوه برای امر ما «عبادت» و پوشاندن اسرار ما از بیگانگان «جهاد در راه خدا» است، همچنین فرمود: واجب است که این حدیث با آب طلا نوشته شود.

خبرگزاری فارس: حدیثی که واجب است آن را با «آب طلا» نوشت

به گزارش خبرنگار «تکیه خبر» خبرگزاری فارس، همزمان با فرارسیدن محرم الحرام و ایام شهادت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام، همه جا غرق در ماتم و عزای حسینی شده است از این رو هر فردی سعی می‌کند تا حداقل لحظاتی را به عزاداری برای مولایش حسین بن علی(ع) بپردازد.

کتاب «طوبای کربلا» شامل سخنان عارف و سالک طریق الهی، میرزا اسماعیل دولابی درخصوص عنایات امام حسین(ع) به اولیای خداست. یکی از مباحث این  کتاب به بیان ثواب روضه و گریه بر امام حسین(ع) پرداخته است که ما آن را برای عاشقان این امام همام بیان می‌کنیم.

روایات مختلفی درباره ثواب روضه و گریه بر امام حسین(ع) وجود دارد که به اختصار در ادامه می‌آید:

الف ـ شیخ جلیل، ابن قولویه قمی از ابن خارجه روایت کرده است: روزی خدمت امام صادق(ع) بودیم، از حضرت امام حسین(ع) یاد کردیم، امام صادق(ع) بسیار گریست، آن گاه فرمود: امام حسین(ع) فرمودند: من کشته گریه و زاری هستم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند مگر آنکه گریان می‌شود.

* گریاندن و اشک ریختن در سوگ امام حسین(ع) موجب بهشتی شدن افراد می‌شود

ب ـ شیخ طوسی و شیخ مفید از ابان بن‌تغلب روایت کرده‌اند که امام صادق(ع) فرمود: آه‌های سوزان و اندوهناک برای مظلومیت ما «تسبیح»، اندوه برای امر ما «عبادت» و پوشاندن اسرار ما از بیگانگان «جهاد در راه خدا» است، همچنین فرمود: واجب است که این حدیث با آب طلا نوشته شود.

ج ـ به سند معتبر از ابوعماره منشد (شعر خوان) روایت شده است:

روزی حضور امام صادق(ع) شرفیاب شدم، حضرت فرمود: شعری در مرثیه امام حسین(ع) به آن روشی که بین خودتان مرسوم است بخوان.

همین که شروع کردم به خواندن، حضرت گریان شد. من مرثیه می‌خواندم و آن بزرگوار می‌گریست تا آنکه صدای گریه از منزل آن حضرت بلند شد و صدای گریه زن‌ها نیز از پشت پرده برخاست. وقتی روضه تمام شد، حضرت فرمود: هر کس در مرثیه امام حسین(ع) شعری بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت بر او واجب می‌شود، هر کس ده نفر را بگریاند بهشت بر او واجب می‌شود، هر کس یک نفر را بگریاند بهشت بر او واجب می‌شود و هر کس مرثیه بخواند و خود بگرید، بهشت بر او واجب می‌شود و هر کس خود را به صورت گریه کننده درآورد بهشت بر او نیز واجب خواهد شد.

د ـ جناب میرحامد حسین نقل کرد که محمد بن سهل، یارکمیت گفت: من و کمیت در ایام تشریق بر امام صادق(ع) وارد شدیم، کمیت به امام عرض کرد: فدایت شوم! اجازه می‌دهید چند بیت شعر در محضرتان بخوانم؟ حضرت فرمود: این ایام، عزیز و محترم است (کنایه از آنکه خواندن شعر در این ایام شایسته نیست) کمیت عرض کرد: این اشعار در حق شما است. حضرت فرمود: بخوان و فرستاد اهل بیتش را حاضر ساختند که آنها هم بشنود، آنگاه کمیت اشعار خود را خواندن و حاضران بسیار گریستند، امام صادق(ع) دست‌های مبارکش را بلند کرد و گفت:

«اللهم اغفر کمیت ما قدم و ما أخّر و ما أسّر و ما اعلن و اعطه حتی یرضی؛ بارالها! گناهان گذشته و آینده کمیت را و گناهانی که آشکار و نهان انجام داده بیامرز و به او ببخش و به او عطا کن تا راضی شود.

* حتی مردم عصر جاهلیت هم قتال در ماه محرم را حرام می‌دانستند

ه ـ شیخ صدوق از ابراهیم بن ابی محمود، روایت کرد که حضرت رضا(ع) فرمودند:

محرم، ماهی است که اهل جاهلیت، قتال در آن ماه را حرام می‌دانستند؛ اما این امت جفاکار، خون ما را در آن ماه، حلال دانستند و هتک حرمت کردند و زنان و فرزندان ما را در آن ماه، اسیر کردند و آتش در خیمه‌های ما افروختند و اموال ما را غارت کردند و حرمت حضرت رسالت را در حق ما رعایت نکردند. مصیبت روز شهادت امام حسین(ع) دیده‌های ما را مجروح کرده و اشک ما را جاری ساخته است و زمین کربلا تا روز قیامت وارث اندوه و بلای ما است، پس بر مثل حسین(ع) باید بگریند گریه کنندگان. همان گریه بر آن حضرت، گناهان بزرگ را فرو می‌ریزد.

سپس حضرت فرمودند: همین که محرم می‌شد، کسی پدرم را خندان نمی‌دید و تا دهم محرم، اندوه و حزن پیوسته بر آن حضرت غالب می‌شد. وقتی روز عاشورا می‌رسید، آن روز، روز مصیبت و گریه او بود و می‌فرمود: امروز، روزی است که حسین(ع) کشته شد.

و ـ ابوقولویه قمی، به سند معتبر از ابوهارون مکفوف روایت کرده است: خدمت امام صادق(ع) مشرف شدم، حضرت فرمود:

برای من مرثیه بخوان.

من شروع کردم به خواندن مرثیه. حضرت فرمود: نه این طور؛ بلکه چنان بخوان که نزد خودتان متعارف است و کنار قبر امام حسین(ع) می‌خوانید. من نیز خواندم. حضرت گریست من ساکت شدم، حضرت فرمود: بخوان. من خواندم تا آن اشعار را تمام کردم. حضرت فرمود: باز هم برای من مرثیه بخوان. من این اشعار را خواندم:

یا مریم قومی و اند بی مولاک

و علی‌الحسین فاسعدی ببکاک

پس حضرت گریست و زن‌ها هم گریستند. وقتی آرام گرفتند، حضرت فرمود: ای ابوهارون! هر کس برای حسین(ع) مرثیه بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت بر او واجب می‌شود. پس یک یک از ده کم کرد تا آنکه فرمود: هر کس مرثیه بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت برای او واجب می‌شود، سپس فرمود: هر کس امام حسین(ع) را یاد کند و خود گریه کند، بهشت بر او واجب می‌شود.

* آن گونه بر حسین(ع) می‌گریم که آثار مصیبت در من آشکار ‌شود

ز ـ به سند معتبر از مسمع روایت شده است: امام صادق(ع) به من فرمود: ای مسمع! آیا توجه به زیارت قبر امام حسین(ع) می‌روی؟ من عذر آوردم که با توجه به دشمنان زیاد، برای انجام چنین کاری، ایمنی ندارم.

فرمود: آیا مصائب آن بزرگوار را به یاد می‌آوری؟ عرض کردم: آری! آن گونه می‌گریم که آثار مصیبت در من آشکار می‌شود.

حضرت فرمود: به درستی که تو از آنانی که زاری می‌‌کنند برای ما، شاد می‌شوند برای شادی ما، اندوهناک می‌شوند برای اندوه ما، خائف می‌شوند برای خوف ما و ایمن می‌شوند برای ایمنی ما؛ به زودی خواهی دید که پدرانم هنگام مرگ نزد تو حاضر شوند و به ملک‌الموت درباره تو سفارش کنند و به تو از فرزند خویش مهربان‌تر باشند. آنگاه حضرت گریست و من نیز گریستم.

شق القمر . . .

شق القمر . . .

چشمان زمین دوباره تر خواهد شد

ماه از سر شب بدون سر خواهد شد

تاریخ دوباره به خودش می لرزد

شق القمری بزرگتر خواهد شد!

چقدر زود می گذره


پیرمردی با لبخند باز کنار دیوار کوچه نشسته بود انگار من نیامده به من لبخند زده بود…..
کوچه ما سرازیری تندی دارد و پیرمردی هر روز در ابتدای کوچه ,در انتهای سرازیری می نشیند
با خود می گویم امروز از او می پرسم به چه می خندی؟!
باز تند از کوچه پایین امدم اما انگار او رفته بود انگار سراشیبی را تمام کرده بود و باز انگاری لبخندی برای من جا گذاشته بود
کوچه ما هنوز سراشیبی تندی دارد اما من دیگر نمی توانم تند پایین بیاییم
گاهی که نفسم می گیرد می نشینم و به بچه های که تند و تند پایین می ایند می خندم
دیروز پسربچه ای از من پرسید بابابزرگ چرا می خندی؟!

جنگ نرم وسینما (جنگ نرم)

جنگ نرم در حال اجرا و پیاده سازی است  و خانواده به عنوان کوچک ترین و در عین حال حیاتی ترین زیر ساخت فرهنگ هر جامعه ، در اولویت تهاجم نرم و خاموش قرار گرفته است. اهمیت خانواده در حوزه جنگ نرم فرهنگی بیشتر به جهت وظایف،کارکردها و پتانسیل هایی است که دارا می باشد.کارکردی که از تولید و پرورش  نسل تا جهت دهی و هدایت فرهنگی جامعه بر عهده دارد دنیای غرب برای اشاعه فرهنگ خود از ابزارهای گوناگون چون مصنوعات فرهنگی (سینما، فیلم، تلویزیون، کتاب و ...)، رسانه ها (رادیو، خبرگزاری ها و ...) و ... به طور غیرمستقیم  بهره می جوید. ابزارهایی که در قالب برنامه های گوناگون، محتوایی چون برتر و مطلق بودن، جذابیت، گریزناپذیر نشان دادن فرهنگ غربی و تخطئه،  تضعیف و ناکارآمد دانستن های فرهنگ های بومی  و دعوت به جایگزین کردن سبک ها و شیوه های زندگی غربی را به جای اشکال سنتی را با تحقیر زندگی های سنتی، تخریب نمادها و اسطوره ها ودستاویزهایی چون گذشته گرا و مرتجع و .... ، ارائه می دهند.

محمدحسين جعفريان پس ديدن فيلم ضدايراني يك خانواده محترم در روزناه جوان نوشت:   امشب چقدر حالم بد است! علي پور‌محمدي! دلم برايت تنگ شده است. حاج اصغر محراب! چقدر جايت خالي است. آقا سيد مرتضي آويني! كجايي بي‌وفا! محمود جان! محمود بزرگ! كاوه بي‌نظير! حسن آقاي باقري! سر‌دار بزرگ، ناصري عزيز! حاج رشيد پار يا و فلاح! شهيد حاج ابراهيم همت! باكري بزرگ! خميني جان! آقا‌جان! امام با‌شكوه من! سيد روح‌الله الموسوي الخميني! كجاييد شما؟ كجاييد كه برايم شانه‌اي بهر گريستن حتي نمانده است. اين پاي افليج، اين ستون فقرات كج! 
 
اين درد‌هاي مدام و هولناك، امانم را بريده بود اما ياد شما هنور، دلگرمم مي‌كرد. تا مرگ، مرگ شيرين فرا برسد. آي! همه بچه‌هايي كه فرداي بيت‌المقدس ۸ را نديديد! خوش به حالتان! يوسف غلامزاده، شهيد بروني! علي‌مرداني بي‌همتا! خوش به حالتان! به خدا ديگر طاقت اين زمان و زمانه را ندارم. چرا يك نفر‌تان مرا صدا نمي‌كند! مگر شما هم مثل ما دچار فراموشي شده‌ايد؟! چرا مرا در همهمه هولناك خيابان انقلاب رها كرديد؟ در هياهوي اين سالن‌هاي وهم‌انگيز و بي‌نور سينما‌ها! به خدا بعثي‌ها هنوز حمله مي‌كنند! دوستان مرا، فرزندانم را مقابل چشانم مي‌كشند! اما تير‌بار‌هاي ما را گرفته‌اند. حاج امير! حاج امير‌ قياسي! مثل كردستان! 
 
درست همانطور كه ديدي! ناگهان در سكوت سر مي‌رسند. حالا با سلاح غنيمتي خود‌مان! جلو چشم تمام فرماندهان سر‌ها را مي‌برند و هديه مي‌برند به جبهه خود‌شان! اما اينجا همه مي‌خندند! براي قاتل‌ها كف مي‌زنند و سوت مي‌كشند و چند سال حقوق بسيجي‌ها را، يكجا دستخوش به اينها مي‌دهند. مي‌دهند تا از شما، نمايش‌هاي خنده‌آور بسازند. مردم نياز‌مند شادي‌اند. اما همانطور كه همه مي‌خندند، آنها سر‌ها را مي‌برند، گوش تا گوش! خون فوران مي‌زند و پرده سپيد سينما‌ها را سرخ مي‌كند. خون به صندلي‌ها و چهره‌ها مي‌پاشد حتي، اما بقيه مي‌خندند. 
 
همچنان تشويق مي‌كنند سربريدن‌ها را جلادان دستمزد‌هاي كلان مي‌گيرند و بر صدر مي‌نشينند و قدر مي‌بينند. خميني ‌جان! بعثي‌ها به سينما‌هاي تهران رسيده‌اند. از پرده‌هاي سپيد در سياهي سالن‌ها، پايين مي‌آيند و فرزندان مجروح تو را، زجر‌كش مي‌كنند. پس بر ‌گور‌هاي دسته جمعي سرود مي‌خوانند و چشمان جسد‌ها را در مي‌آورند. آقا جان! صدام را امريكايي‌ها بردند و صد‌ها صدام اما تا دور‌ترين قريه‌هاي ما فرستادند. سر‌باز نفرستادند. خود صدام را تكثير كردند.

خود صدام را فرستادند از ريل‌ها، از آنتن‌ها، از حروف چاپي مرموز، از ... حالا هيچ مسيري امن نيست. حالا ما در ملك تو بيگانه ترينيم. حالا در سينما‌ها ما را براي مجروح شدن در كربلاي ۵، محاكمه مي‌كنند. ما را براي آنكه به جان تو دعا كرديم، براي آنكه به خرمشهر باز‌گشتيم، محاكمه مي‌كنند. جانور‌ها، حيوان‌ها... حالا بناست ما را اينگونه صدا كنند! خدايا! شهادت را دريغ كردي از بيچارگاني چون ما، مرگ را دريغ نكن!

*خدایا شکر*


روزی مردی خواب عجیبی دید، او دید که پیش فرشته‌هاست و به کارهای آنها نگاه می‌کند،هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه‌هایی را که توسط پیک‌ها از زمین می‌رسند، باز می‌کنند، و آنها را داخل جعبه می‌گذارند. مرد از فرشته‌ای پرسید، شما چکار می‌کنید؟!

فرشته در حالی که داشت نامه‌ای را باز می‌کرد، گفت: این جا بخش دریافت است وما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می‌گیریم. مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می‌گذارند و آنها را توسط پیک‌هایی به زمین می‌فرستند.

مرد پرسید: شماها چکار می‌کنید؟! یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت‌های خداوندی را برای بندگان می‌فرستیم.
مرد کمی جلوتر رفت و دید یک فرشته‌ای بیکار نشسته است مرد با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟!

فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده ، باید جواب بفرستند، ولی فقط عده بسیار کمی جواب می‌دهند. مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می‌توانند جواب بفرستند؟! فرشته پاسخ داد: بسیار ساده فقط کافیست بگویند

 *خدایا شکر*

دل شکسته...


خدایا . . .


دلم را آنانی میشکنند,


که هرگز دلم به شکستن دلشان راضی نمیشود!!!

ذکری که دوای ۹۹ درد است

پیامبر خدا(ص) فرمودند: “جمله «لا حول و لا قوة الا باللّه‏» ۹۹ درد را شفا می‏‌دهد که ساده‏‌ترین آن‌ها اندوه است۱″.
از مولای متقیان امام علی(ع) نقل شده که فرمودند: “بیمار شدم و پیامبر خدا به عیادتم آمد و فرمود: «بگو: خداوندا! از تو می‏‌خواهم عافیتی را که می‏‌دهی، پیش اندازی، بر امتحان خویش، بردباری‏‌ام بخشی، و مرا به سوی رحمت خویش ببری». من، این دعا را خواندم و پس از آن دعا، از بستر بیماری برخاستم، گویا که از بندی رَسته باشم۲″.
همچنین امام علی(ع) فرمودند: “پیامبر خدا، بر مردی از انصار که بیمار شده بود، وارد شد تا او را عیادت کند. او گفت: ای پیامبر خدا! برای من به درگاه خداوند، دعا کن.
پیامبر صلی‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم فرمود: «بگو: “از خداوند بزرگ، پروردگار عرش بزرگ، مسئلت می‏‌کنم و از خداوند بزرگ سلامتی می‏‌خواهم» مرد، این دعا را سه بار خواند و در پیِ آن، از بستر بیماری برخاست، چنان که از بند، رَسته باشد۳″.
امام صادق علیه‏‌السلام به هنگام بیماری این دعا را می‌خواندند: “خداوندا! تو خود، کسانی را سرزنش کردی و فرمودی: «بگو کسانی را که به جای خداوند به خدایی می‏‌پنداشته‏‌اید، فرا خوانید تا ببینید که نه نمی‏‌توانند سختی‏‌ای از شما بگشایند، و نه شما را به حالتی دیگر درآورند». پس ای آن که هیچ کس جز او نتواند سختی‏‌ای از من بگشاید و مرا به حالتی دیگر ببرد! بر محمّد و خاندانش درود فرست، و سختی را از من بگشای و آن را به سوی کسانی ببر که در کنار تو – که خدایی جز تو نیست – خدایی دیگر را می‏‌خوانند۴″.

۱- قرب‌الإسناد: ۷۶ / ۲۴۴ منتخب میزان‌الحکمة: ۱۴۸
۲- مسند زید، صفحه ۱۸۱، الکافی، جلد ۲ ، صفحه ۵۶۷ ، حدیث ۱۶، بحارالأنوار، جلد ۹۵ ، صفحه ۱۹ ، حدیث ۱۹ ؛ المستدرک علی الصحیحین، جلد ۱ ، صفحه ۷۰۴ ، حدیث ۱۹۱۷، حدیث ۳۶۹۸ دانش نامه احادیث پزشکی: ۱ / ۱۷۴
۳- مسند زید، صفحه ۱۸۱ عن زید بن علیّ عن أبیه عن جدّه علیهم‏السلام، دانش نامه احادیث پزشکی: ۱ / ۱۷۶
۴- الإسراء: ۵۶٫ الکافی، جلد ۲ ، صفحه ۵۶۴ ، حدیث ۱ ، عدّة الداعی، صفحه ۲۵۶ ، الدعوات، صفحه ۱۹۰ ، حدیث ۵۲۸ ، بحارالأنوار، جلد ۹۵ ، صفحه ۱۸ ، حدیث ۱۸ دانش نامه احادیث پزشکی: ۱ / ۱۷۸
ایسنا

متن جالب یک کارت عروسی

ترفندسرا

آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست
با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید
ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است
لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید
بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ
معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید
تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه
با غذا و میوه ی آن جشن، افطاری کنید
البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها
پیش فامیل مقابل آبروداری کنید
میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است
پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید
گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی
دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید
موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان
پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید
هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر
هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید
در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب
کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید
گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه
چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید
ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک
دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید
لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست
از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید
البته هر چیز دارد مرزی و اندازه ای
پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید
حرکت موزون اگر درکرد از خود، دیگری
با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید
کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟
با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید
در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور
بی ادا و منت و هر گونه اطواری کنید

نور

 

یک کلاس

یک معلم

۱۴دانش آموز

و...............

یک نور

نوری به وسعت آسمان ها و زمین

به وسعت آفرینش

وبه وسعت قلب های مومنان........

نوری که خداوند برای ما " انزال " کرد

آن هم بر کجا؟؟

بر یک قلب

نه

قلب یک انسان معمولی

بلکه قلب بهترین انسانی که خلق کرده

بر قلب

پیامبرخاتم(ص)

و امروز........

ما

برای یکسال

بخشی از  لذت های این دنیا را کنار می گذاریم

تا بتوانیم آن نور را درقلب مان جای دهیم

آن را به حافظه مان بسپاریم به امید اینکه در قلبمان جای گیرد.....

این وبلاگ متعلق به کسانی است که سعی میکنند نورانی شوند.....

کلاس نورحفظ یک ساله جامعة القرآن اصفهان

و بچه های باصفایش

بچه هایی که عاشق شهدا ومطیع امر ولایت هستند وبه این عشق می بالند

کاش ما هم نورانی شویم

 

            

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ

الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ

يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاء وَ

يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿35نور﴾

روز عرفه ، روز نیایش و روز بارش چشم های خاکیان بر شما آسمانیان مبارک باد

در روز عرفه، دست های خود را به سوی آن بی نیاز بالا می بریم
و پیوسته دعا می کنیم: خدایا! غروب این روز را با غروب گناهانمان یکی گردان .

روز عرفه، بر عارفان حق، آنان که از خیمه وجود خویش بیرون می آیند
و با آتش شوق و اشتیاق وصال، به دعا و نیایش متوسل می شوند، خجسته باد.

عرفه آمد و من باز مصفا نشدم،

حاجی معتکف یوسف زهرا نشدم،

 همه گشتند سفید و دل من هست سیاه،

 باز هم شکر که پیش همه رسوا نشدم

التماس دعا

 

شهادت آفتاب پنجم آسمان امامت حضرت امام محمد باقر را تسلیت عرض می نماییم . . .


امشب از ناله ی من سوخته جان ها مادر
عاقبت سر شده تلخی زمان ها مادر
نفسی مانده مرا روضه بخوانید امشب
که هنوز است بر این شانه نشان ها مادر
آخرین گریه کن روضه ی زینب بودم
شاهد قافله سالار کمان ها مادر
شاهد سر زدن عمه به چوب محمل
شاهد هلهله ی پیر و جوان ها مادر
مردمانی که نوشتند بیاییم آن جا
خنده کردند به ما خنده همان ها مادر
ناکسانی که سر سفره ی ما سیر شدند
ریختند از کف خود تکه ی نان ها مادر
آه از کوفه و سر های به نیزه مانده
وای از شام از آن زخم زبان ها مادر
کوچه گردی نوامیس خدا را دیدم
در هجوم همه ی سنگ پران ها مادر
عمه ی کوچک من رفت ز دستم آن جا
با رخ سوخته از شعله ی آن ها مادر
آه از کوفه و زنجیر و نگاه بی شرم
وای از شام و از آن چشم چران ها مادر

شوخی با نامحرم و گرفتاری هزارساله در جهنم...

شوخی با نامحرم و گرفتاری هزارساله در جهنم...

قابل توجه برادران و خواهران (مخصوصا در فضای مجازی) که به هیچ وجه مراعات نمیکنند !!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):

«مَنْ فاكَهَ بِامْرَأَهٍ لا یَمْلِكُها حُبِسَ بِكُلِّ كَلِمَهٍ كَلَّمَها فِی الدُّنیا اَلْفَ عامٍ فِی النّار»

هرکس با نامحرم شوخی کند،
در مقابل هر کلمه ای که در دنیا با او سخن گفته است،
خداوند هزار سال او را در جهنم زندانی خواهدکرد!

منبع:
وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۹۸
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 334
 

گلچین احادیث درباره امام زمان (عج)


1. قال النبی ـ صلّی الله علیه و آله ـ: لا تذهبُ الدنیا حتی یقوم بامر اُمتی رجلٌ من ولد الحسین یَملأُ عدلاً كما مُلِئت ظُلماً و جَوراً. ـ « بحارالانوار، ج 51، ص 66»


پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند:«دنیا به پایان می رسد تا مردی از فرزندان حسین ـ علیه السّلام ـ عهده دار مسائل و مصالح امتم گردد او زمین را آنچنان كه پر از ظلم و جور شده، پر از عدل می كند.


2. قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ لِفاطمه فی مرضِهِ: و الّذی نفسی بیده لابُدَّ لِهذِهِ الاُمَّهِ مِن مهدیٍ و هو و اللهِ مِن وُلدِكِ. ـ « بحارالانوار، ج 51، ص 67»
 

پیامبر اكرم در مریضی كه منجر به وفاتشان شد به فاطمه فرمودند: قسم به آن كسی كه جانم در دست اوست حتماً مهدی و هدایت گری برای این دست می آید و قسم به خدا او فرزند تو است.


3. قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ: انَّ خُلَفائی و اوصیائی و حُجَجِ اللهِ علی الخَلقِ بعدی اثنا عشر اوَّلُهم اخی و آخِرُهم وَلَدی. ـ « بحارالانوار، ج 51، ص 71»
 

پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند:«همانا جانشینان و اوصیاء من و حجت های الهی بر مردم بعد از من دوازده نفرند اولی آنها برادرم (علی) و آخرینشان فرزندم می باشد.


4. قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ: والّذی بَعَثَنی بالحقِّ نبیاً لولم یبقِ من الدنیا الا یومٌ واحدٌ لا طالَ اللهُ ذلك الیومَ حتی یُخرُجَ منه وَلَدی المهدیُّ فَیَنْزِلُ روحُ الله عیسی بن مریم ـ علیه السّلام ـ فَیُصلِّی خَلْفَه. ـ « بحارالانوار، ج 51، ص 71»
 

پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: قسم به آن كس كه مرا به حق به نبوت مبعوث كرد اگر از دنیا جز یك روز باقی نماند آن روز را طولانی می كند تا فرزندم مهدی در آن روز قیام كند پس عیسی بن مریم فرود می آید و پشت سرش نماز می خواند.


5. قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ: طُوبی لمن ادرك قائمُ اهل بیتی و هو مقتدٍ به قبل قیامِهِ یأتِمُ به و بائمهِ الهُدی من قبلِهِ و یَبرَأُ الی الله من عدوِّهم اُولئِكَ وُفقائی و اكرمُ اُمَّتی علیَّ. ـ « بحارالانوار، ج 51، ص 72»
 

پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: خوشا به حال كسی كه زمان قائم ـ علیه السّلام ـ را درك كند در حالی كه قبل از قیامش از او پیروی می كرده به او و ائمه هدا قبل از او متمسك شده و از دشمنانشان، به سوی خداوند بی زاری جسته آنها دوستان من و كریم ترینِ امت من هستند.


6. عن حسن بن علی بن ابیطالب ـ علیهم السّلام ـ قال: یُطیلُ الله عُمرَهُ فی غَیبَهٍ ثُمَّ یُظهِرَهُ بِقُدرَتِهِ فی صُورَهِ شابٍ، ابنِ دونَ اربعین سنهٍ ذلك لِیُعلَم اَنَّ اللهَ علی كل شیءٍ قدیر. ـ «بحارالانوار، ج 51، ص 123»
 

امام حسن ـ علیه السّلام ـ فرمودند: خداوند در زمان غیبت عمر او را طولانی می گرداند سپس او را با قدرت خود به صورت جوانی كه سنش كمتر از چهل سال است ظاهر می كند تا همه بدانند خداوند بر هر چیزی تواناست.


7. قال الحسین بن علی ـ علیه السّلام ـ: امّا انَّ الصابِرَ فی غیبتِهِ علی الاذی و التكذیبِ بمنزلهِ المجاهدِ بالسیف بینَ یَدَی رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ . ـ «بحارالانوار، ج 51، ص 133»
 

امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرمودند:«همانا كسی كه در زمان غیبت بر آزار و اذیت و تكذیب كردنها صبر كند همانند كسی است كه با شمشیر در كنار رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ مبارزه می كند.


8. عن ام هانی قال قلت لابی جعفر ـ علیهما السّلام ـ ما معنی قولِ الله عزوجل«فلا اقسم بالخُنَّس؟» قال لی:‌یا ام هانی امام یخنس نفسه حتی ینقطع عن الناس علمه سَنَهُ ستین و مأتین ثم یبدو كالشهاب الواقد فی اللیله الظلماء فان ادركتِ ذلك الزمان قرت عیناك. ـ « بحارالانوار، ج 51، ص 138»
 

ام هانی گوید به امام باقر ـ علیه السّلام ـ عرضه داشتم، معنی كلام خداوند در آیه‎ی «فلا اقسم بالخُنَّس ـ التكویر، آیه‎ی 15» چیست؟ حضرت فرمود:«ای ام هانی این آیه درباره‏ی امامی است كه خود را پنهان نموده بگونه ای كه از سال 260مردم او را نمی شناسند. سپس مانند شهابی درخشنده در شب تاریك، ظهور می كند پس اگر تو آن زمان را درك كردی چشمت روشن.


9. قال ابو عبدالله الصادق ـ علیه السّلام ـ: من اَقَرَّ بالائمهِ مِن آبائی وَ وُلدی و حَجَدَ المَهدیّ من وُلدی كان كمن اقرّ بجمیع الانبیا و جحد محمداً ـ صلّی الله علیه و آله ـ نبوته. ـ «بحارالانوار، ج 51، ص 145»
 

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: هر كس به امامت ائمه هدی از پدران و فرزندانم اقرار كند ولی فرزندم مهدی را انكار نماید مانند كسی است كه به نبوت تمامی پیامبران اقرار كند اما نبوت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ را انكار نماید.


10. لَمّا حَمَلَتْ جاریهُ ابی محمد ـ علیهما السّلام ـ قال: سَتُحمِلینَ ذَكَراً و اسمُهُ محمدٌ و هو القائم من بعدی. ـ «بحارالانوار، ج 51، ص 2»
 

زمانی كه كنیز امام حسن عسكری (نرجس خاتون) حامله شد حضرت فرمودند: بزودی پسری را حمل می كنی كه اسم او محمد است و او امام بعد از من است.


11. عن ایوب ابن نوح قال: قلتُ لابی الحسن الرضا ـ علیه السّلام ـ: انّا نرجُوا اَن تكونَ ... ـ «بحارالانوار، ج 51، ص 37»
 

ایوب بن نوح گوید: به امام رضا ـ علیه السّلام ـ عرضه داشتم كه ما امید داریم شما صاحب الامر باشید و خداوند امر ظهور را به راحتی و بدون جنگ به شما واگذار كند، همانا ما با شما بیعت كرده ایم و درهم ها را بنام شما ضرب كرده ایم، حضرت ـ علیه السّلام ـ فرمودند: از ما اهلبیت احدی نیست كه نامه های (فراوانی) برای او بیاید و با انگشتان به او اشاره شود و از مسائل (متفاوتی) از او سئوال شود و اموالی برایش بیاورند مگر اینكه كشته می شود یا می میرد تا اینكه خداوند برای این امر پسر بچه ای را مبعوث می كند.


12. قال سلیمان: فقلت للصادق ـ علیه السّلام ـ : فكیف ینتفع الناس بالحجه الغائب المستور؟ قال: كما ینتفعون بالشمس اذا سترها السحاب. ـ «بحارالانوار، ج 52، ص 92»
 

سلیمان گوید: به امام صادق ـ علیه السّلام ـ عرضه داشتم: مردم چگونه از حجت از نظر پنهان استفاده می كنند و نفع می‏برند؟ حضرت فرمودند: همان گونه كه از خورشید پشت ابراستفاده می كنند (از او نیز نفع می برند استفاده می كنند.)


13. عن ابی عبدالله قال: رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ: لابد للغلام من غیبه. فقیل له: و لم یا رسول الله ، قال: یخاف القتل. ـ «بحارالانوار، ج 52، ص 90»
 

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: مهدی در حالی كه پسر بچه است غائب باشد گفته شد: ای رسول خدا غیبت برای چه، حضرت فرمودند: می ترسد كشته شود.


14. من ابی عبدالله ـ علیه السّلام ـ قال: صاحب هذا الامور تعمی ولادته علی (هذا) الخلق لئلا یكون لاحد فی عنقه بیعه اذا خرج. ـ «بحارالانوار، ج 52، ص 95»
 

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: ولادت صاحب الامر ـ علیه السّلام ـ بر این مردم پوشیده است تا بیعت هیچ كس در هنگام ظهور بر گردن او نباشد.


15. عن الصادق ـ علیه السّلام ـ للقائم غیبتان: احداهما طویله و الاخری قصیره، فالاولی یَعلَمُ بمكانه فیها خاصه من شیعته و الاخری لا یعلم بمكانه فیها (الا) خاصّهُ موالیهِ فی الدینه. ـ «بحارالانوار، ج 52، ص 155»
 

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: برای قائم ـ علیه السّلام ـ دو غیبت وجود دارد. یكی بلند مدت و یكی كوتاه مدت، پس در غیبت اول (كه كوتاه مدت است) شیعیان خاص او جایش را می دانند اما در غیبت دوم (كه بلند است) جز خواص دوستان دینی اش كسی جای او را نمی داند.


16. عن النبی ـ صلّی الله علیه و آله ـ قال: افضل جهاد امتی انتظار الفرج. ـ «بحارالانوار، ج 77، ص 143»
 

پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: برترین جهاد امت من، انتظار فرج است.


17. عن علی بن الحسین ـ علیهما السّلام ـ قال: ان اهل زمان غیبه، القائلون بامامته، المنتظرون لظهوره افضل اهل كل زمان. ـ «بحارالانوار، ج 52، ص 122»
 

امام سجاد ـ علیه السّلام ـ فرمودند: همانا مردم زمان غیبت همانها كه امامت او را پذیرفته اند و منتظر ظهور اویند برتر از افراد همه زمانها هستند.


18. عن محمد بن علی ـ علیهما السّلام ـ قال: انه لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلك الیوم حتی یخرج فیملأ الارض قسطا و عدلاً كما ملئت جوراً و ظلماً. ـ «بحارالانوار، ج 51، ص 156»
 

امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمودند: اگر جز یك روز از دنیا نمانده باشد خداوند آن روز را طولانی می كند تا مهدی قیام كند و دنیا را آنچنان كه پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد گرداند.


19. قال امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ: هو شابٌ مربوعٌ، حَسَنُ الوجهِ حَسَنُ الثَّعرِ، یَسیلُ شَعرُهُ علی منكبیهِ و نُورُ وجِههِ یَعلُو سَوادَ لحِیتِهِ و رأسِهِ. ـ «بحارالانوار، ج 51، ص 36»
 

امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند: او (مهدی عجل اله فرجه) جوانی است چهار شانه، نیكو روی و زیبا موی كه مویش بر شانه اش ریخته و نور صورتش بر سیاهی موی سر و صورتش برتری دارد.

 

تهیه و تنظيم از  منتظر ظهو

راه های ترک غیبت و سخن چینی

مردمان: غیبت آسیب‌رسان و بسیار مخرب است. غیبت، چه عمدی و چه سهوی، آسیب‌های فراوانی به دنبال دارد. به جای اینکه درمورد آدمها و پشت سر آنها حرف بزنیم، باید با خود آنها حرف زده و مشوقشان باشیم. امروز ۵ راه برای ترک عادت غیبت کردن به شما پیشنهاد می‌کنیم.

وقتی اول از مغزتان و بعد زبانتان استفاده کنید، از غیبت دور خواهید شد

از آنجاکه غیبت کردن معمولاً از یک گپ کوتاه شروع می‌شود، قبل از اینکه بفهمیم داریم غیبت می‌کنیم در آن گرفتار خواهیم شد. خیلی از آدمها از اینکه بقیه بفهمند آنها پشت سر کسی غیبت می‌کنند، واهمه دارند. بیشتر اوقات واقعاً منظور نداریم که پشت کسی حرف بزنیم اما اینکار را می‌کنیم چون از فکرمان استفاده نمی‌کنیم. اولین قدم برای ترک یک عادت بد از زندگیتان آگاه شدن از آن است. همین امروز، آگاهانه و بادقت به کلمات خودتان دقت کنید. سعی کنید قبل از اینکه کلمه‌ای بد درمورد کسی به زبان آورید، فکر کنید.

می‌توانید برای خودتان سیاست تحمل صفر اجرا کنید

اگر در یک صنعت یا تجارتی هستید، در نظر داشته باشید که در جلسه بعدی کاری درمورد موضوع غیبت کردن بحث کنید. وقتی کارمندانتان را وادار کنید که در مورد آسیب‌ها و ضررهای ناشی از غیبت کردن فکر کنند، از مشکلات و مسائل آتی جلوگیری خواهید کرد.

در غیبت شرکت نکنید

«فقط بگویید نه!» شعاری بود که بانو نانسی ریگان برای کاهش مصرف موادمخدر درمیان جوانان پیشنهاد داد. درمورد غیبت هم کاربرد دارد: فقط انجامش ندهید!

غیبت کردن به حداقل دو نفر نیاز دارد. یکی حرف می‌زند و دیگری تایید می‌کند. اگر قبول نکنید که یکی از طرفین این مکالمه باشید، این مکالمه انجام نخواهد شد.

ماشین غیبت را روی دور کند بیندازید

این ایده مطمئناً کار می‌کند. به سمت منبع بروید. مستقیماً با فرد موردنظر یا هدف غیبت حرف بزنید. وقتی کسی شروع به حرف زدن درمورد کسی دیگر می‌کند، پیشنهاد بدهید که با آن فرد تماس بگیرید و حرف‌هایتان را با او درمیان بگذارید. احتمالاً ۹۰ درصد کسانیکه قصد غیبت کردن از این پیشنهاد خواهند ترسید.

کسانیکه درمورد دیگران حرف می‌زنند دوست دارند ناشناس بمانند. اینها کسانی هستند که یادداشت‌ها و نامه‌های ناشناس درمورد شکایت از یک همکار برای رئیس می‌فرستند. آنها نظراتشان را با «به کسی نگو من این را به تو گفتم» شروع می‌کنند و شدیداً انکار می‌کنند که منبع شایعه‌پراکنی هستند. تنها چیزی که نمی‌خواهند این است که شناخته شوند. شما باید پیشنهاد دهید که اسم آنها را بخاطر حرفی که می‌زنند پیش کسان دیگر به زبان آورید و مطمئن باشید که سریع دست می‌کشند.

غیبت را با خوبی جایگزین کنید

همانطور که غیبت‌کننده‌ها دوست دارند ناشناس بمانند، خیلی‌ها هم عاشق موج اخبار بد و وحشت‌آور هستند. خیلی از افراد پرمشغله  به دلایلی با اخبار خوب به اندازه اخبار بد هیجان‌زده نمی‌شوند.

شما می‌توانید از نظرات خوب، کلمات تشویق‌آمیز یا تحسین و تمجید برای خنثی کردن غیبت استفاده کنید. مثلاً وقتی مریم شروع به صحبت درمورد سارا می‌کند، شما بگویید، «میدونی واقعاً دوست ندارم این رو بشنوم. سارا واقعاً دختر خوبی است و دوست خیلی خوب من است.» یا غیبت را به طور کل نادیده بگیرید و بگویید، «میدونی چیه؟ من سارا رو دیدم، اون خیلی دختر خوب و مهربانیه!» از کلمات خوب بعنوان سپری درمقابل بدی استفاده کنید.

این نیازمند این است که به دنبال چیزهای خوب برای حرف زدن باشید. می‌دانید که نقاط خوب و مثبت در همه آدمها وجود دارد. حتی هیتلر هم عاشق حیوانات و هنر بود! اینکار عوارض جانبی مثبت و خوبی هم به دنبال دارد. وقتی روزتان را با خوب به جای بد شروع می‌کنید، زندگیتان را روشن‌تر می‌کنید. خوبی‌های زیادی در دنیا وجود دارد، فقط باید به دنبال آن باشید و درمورد آن حرف بزنید.

قانون طلایی را اعمال کنید

بعضی از خوانندگان ما افراد مذهبی نیستند. و خیلی از کسانیکه این مطلب را برایشان بفرستید هم ممکن است مذهبی نباشید. درواقع این مقاله اصلاً مقاله مذهبی نیست که غیبت را از دید مذهب بررسی کنید. اما قوانین اسلام و ادیان دیگر هم در این زمینه قابل اجرا است.

از دیدگاه دین، غیبت کردن گناهی مخرب است. درست مثل تاریکی که روشنی آن را از بین می‌برد، غیبت هم با مهربانی و ملاحظه از بین می‌رود.

سعی کنید محبت و مهربانی را در خانه و محل‌کارتان پراکنده کنید. اگر دوست داشتید این مقاله را برای کسانیکه که می‌دانید در دام غیبت گرفتار هستند، بفرستید تا به آنها برای از بین بردن این عادت ناپسند کمک کنید.

شما هم در دام غیبت افتاده‌اید؟ آیا موفق به ترک آن شدید؟ چطور؟ ما را با نظرات و پیشنهادات خود خوشحال کنید.

همیشه دعا کنید...


همیشه دعا کنید :


چشمانی داشته باشید


که بهترین ها را در آدم ها ببیند


قلبی ، که خطاکار ترین ها را ببخشد


ذهنی ، که بدیها را فراموش کند


و روحی که هیچگاه ، ایمانش به خدا را از دست ندهد . . .

جواني علي عليه السلام الگويي براي جوانان

- جواني حضرت علي (ع) ؟!


الگو گرفتن يك الگو

- بله ! خود اميرالمؤمنين هم در جواني شان، الگو داشته اند. الگويشان هم پيامبر بوده است. علي (ع) از شش سالگي همراه و همراز پيامبر و در خانه ايشان زندگي مي كرده اند و در همه امور زندگي شان، حتي جزيي ترين مسائل هم به پيامبر اقتدا مي نمودند. يعني خود ايشان هم از يك انسان كامل و والاي ديگر، الگو مي گرفته اند.


- اما چگونه ؟!


- پيامبر اكرم (ص) و علي (ع) همواره با هم بودند، از هنگام عبادت و خلوت در غار حرا گرفته تا مراحل مختلف دعوت خويشان، دعوت عمومي در خانه خدا و حتي سفرهاي تبليغي پيامبر. علي (ع) هميشه اول صبح به ديدار پيامبر مي رفت و آنگاه يكديگر را شاداب ودر آغوش مي كشيدند و احوال هم را مي پرسيدند. آندو بزرگوار اوقات زيادي از شبانه روز را در كنار هم به كار و تلاش مي پرداختند و گاه علي (ع) خالصانه عرق از پيشاني پيامبر (ص) پاك مي كرد و ا يشان نيز صميمانه از او تشكر مي نمود.


علي (ع) خود در اين باره مي فرمايند : ((پيامبر (ص) مرا در دامن خود پروريد. من كودك بودم، پيامبر مرا چون فرزند خود در آغوش گرمش مي فشرد و در استراحتگاه مخصوص خود جاي مي داد... هرگز نيافت كه من دروغي بگويم و در كردار من اشتباهي رخ دهد. من همچون بچه شتري تازه كه پيوسته به دنبال مادرش هست، به دنبال او مي رفتم. او هر روز نكته هاي تازه اي از اخلاق را براي من آشكار مي ساخت. و مرا فرمان ميداد كه در خط او حركت كنم. آن حضرت مدتي از سال در كوه حرا به سر مي برد و كسي جز من او را نمي ديد... من نور وحي و رسالت را ميديدم و بوي خوش ودل انگيز نبوت را احساس مي كردم.. موقعيتي كه من در محضر رسول الله داشتم براي هيچ كس نبود.))


- بسيار خوب!‌ تمام اين حرفها درست! اما حضرت علي، پيامبر را مي ديده اند، وجودشان را لمس مي كرده و به ايشان اقتدا مي كرده اند اما من چه؟! من كه حضرت علي را نمي بينم، چگونه         مي توانم از ايشان الگو بگيريم؟!


- تاريخ كه روح، افعال و رفتار اميرالمؤمنين را ديده و نقل كرده است. از او استفاده كن! از ديدگان تاريخ!


- آري! مگر تو نمي گفتي الگويي مي خواهي كه تو را به شور بياورد. آنچه مي تواند يك جوان را به شور بياورد، ديدن حماسه آفريني ها و شورمندي هاي كسي است كه به او علاقمند است. حال چه كس ديگري را سراغ داري كه به اندازه اميرالمؤمنين ، حماسه آفريده باشد. در همان كودكي كه مصادف بود با آغاز بعثت پيامبر، كودكاني كه به تحريك مشركان،‌پيامبر را آزار مي دادند و سنگ مي پراندند، با شجاعت از اطراف پيامبر دور مي كرد. چه كسي ، شب را در بستري پر خطر بجاي ديگري،بجاي محبوبش خوابيده و از آن شب به عنوان لذتبخش ترين شب عمرش ياد كرده است؟ مگر رشادتهاي اميرالمؤمنين را در جنگ بدر نشنيده اي؟! آن هنگام او فقط 25 سال داشته است و به گفته مورخين نيمي از كشته شدگان اين جنگ با ضرب شمشير علي (ع) از پاي در آمده بودند. مي داني در جنگ احد زمانيكه علي (ع) 26 سال داشت،انجا كه در همان اوائل جنگ پرچمدار9 لشكر دشمن را بهخاك انداخت و بعد هم هنگامي كه پيامبر در خطرمحاصره بود پروانه وار به دور آن حضرت مي چرخيد و از وجود مباركشان محافظت مي كرد همه مردم چه ندايي را از آسمان شنيدند:


  ((لا فتي الا علي،‌ لا سيف الا ذوالفقار))


((علي از همه جوانها بهتر است و ذوالفقار او از همه شمشيرها برنده تر))


- اما جنگ خندق و شجاعت بي همتاي علي (ع) و داوطلب شدن ايشان جهت مبارزه با عمروبن عبدود يكي از نيرومندترين مردان عرب آري همانجا بود كه پيامبر به واسطه اخلاص علي (ع) در اين مقابله بي نظير فرمود :


(( ضربه علي يوم الخندق، افضل من عباده الثقلين))


به راستي كه چنين حمله اي در وصف هيچ دلير مرد ديگري بيان نشده! در آن زمان اميرالمؤمنين 28 سال بيشتر نداشت!


در جنگ خيبر نيز هنگاميكه تمام مردان با تجربه و جنگ ديده سپاه اسلام، شكست خورده بازگشتند، علي (ع) به ميدان آمد و با فتح قلعه محكم و مقاوم خيبر آن پيروزي بزرگ را براي اسلام به ارمغان آورد.


به راستي كه هيچ جوان ديگري،‌ چنين جواني پرشور و هيجان انگيزي نداشته است.


همه مردان بزرگ تاريخ بشريت و پيشاپيش همه آنان علي (ع) در دوران جواني از رموز موفقيت خود بهره برده، راههاي پرپيچ و خم آن را با درخشندگي پشت سر نهاده،  توانسته اند كارهاي بزرگي را به انجام رسانند.


تفريح و شادي علي (ع)


- مي داني اي دوست عزيز: من هم حرفهاي تو را مي پذيرم. اما جنگ و شور و حماسه فقط بخشي از زندگي انسان است. جيزهاي ديگري هم هستند كه آدمي بايد به آنها هم توجه كند. الگوي كامل، بايد در آن زمينه ها هم حرف براي گفتن داشته باشد. اينطور نيست؟


- حتماً همينطور است. و من به تو مي گويم كه اميرالمؤمنين در آن موارد هم، الگويي قابل قبول و كامل ارايه مي دهد. آخر تو درباره زندگي اميرالمؤمنين چه فكر كرده اي؟


فكر مي كني تمام زندگي حضرت علي (ع) در جنگ و عبادت خلاصه شده؟


 


- يعني اينطور نبوده است؟!


- نه كه نبوده است! حضرت علي (ع)، مردي خوش رو و خندان بوده اند. هميشه تبسم خوش آيندي بر لب داشته اند كه دل مؤمنان را شاد مي كرده است. ايشان تفريح هم مي كرده اند. منتها تفريح در ديدگاه علي (ع) ولگردي و اتلاف وقت يا روز را به شب رساندن نبود.


- پس تفريح علي (ع) چگونه بود ؟


علي (ع) كار را تفريح مي دانست.


تفريح او را، مسافرت، كمك به ديگران، تحصيل و تدريس، سرودن، نوشتن، حفظ و قرائت قرآن، مباحثه، نگريستن به طبيعت و ورزش تشكيل مي داد. پرداختن به ورزشهاي شمشيربازي، پرتاب نيزه، اسب سواري، كشتي، وزنه برداري و شركت در مسابقات ورزشي هم براي ايشان جنبه تفريح داشته است.


- چقدر جالب بوده است! احتمالاً به دليل همين ديدگاه اميرالمؤمنين نسبت به تفريح و زندگي بوده است كه اگر سرتاسر زندگي شان را مرور كنيم،‌ لحظه اي توقف و سكون در آن نمي يابيم. گويي حتي يك لحظه هم با لحظه قبلي شان مشابه نبوده است. و درست به دليل همين ديدگاه بود كه شوخي و خنده هم در سيره مولاي متقيان، شكل ديگري داشت.


- مگر شوخي و خنده علي (ع) چگونه بود؟


اميرالمؤمنين اهل شوخي و مزاح بود، اما نه شوخي هاي زننده و بي مزه! بلكه مزاح هاي معنادار و آموزنده!


هرگاه كه يكي از ياران و دوستانش را غمگين و گرفته مي ديد، با شوخي او را خوشحال مي كرد تا اندكي از اندوهش كم شود. از همه مهمتر اينكه، شادي علي (ع) هنگامي بود كه يك كافر، مسلمان مي شد. جنگي به پيروزي ختم مي شد، غذايي به فقير مي رساند، دل غمديده اي را شاد مي كرد،‌مشكلي را از كسي مرتفع مي كرد و كودك يتيمي را ذوق زده مي نمود. نكته ديگر هم اين بود كه مولاي متقيان در شوخي هايش مراقب و محافظ حدود شرعي بود تا حتي به شوخي دروغ نگويد،‌ دل مؤمني را نشكند يا با زن و دختر نامحرمي، شوخي ننمايد.


علي و ارتباط با زنان و دختران


- به طور مثال همين چگونگي ارتباط داشتن با زنها و دخترهاي نامحرم در جامعه، يكي از معضلات امروز ما جوانها است. بخاطر اينكه نه الگوي مناسبي در مورد آ‌ن ارائه شده و نه ديدگاه دين در مورد آن به خوبي مشخص و تبيين شده است. تازه، تندروي ها و كج رويهاي گروهها و طبقات گوناگون در مرحله عمل را هم به آن اضافه كن.


اگر به سيره اميرالمؤمنين دقت كني،‌مي بيني كه حضرت علي (ع) در سنين جواني با زنان سالخورده اسلام سلام و احوالپرسي مي نمود ولي با دختران و زنان جوان نه! حتي سلام هم نمي كرد. در حاليكه پيامبر در همان زمان با زنان و دختران هم سلام و احوالپرسي مي كردند. چون زماني كه علي (ع) 20 ساله و درعنفوان جواني چنين عمل مي نمود، پيامبر اكرم (ص) قريب 50 سال از عمر شريفشان مي گذشت بنابراين از آنجا كه احتمال پيش آمدن گناه دست كم براي طرف مقابل دور از ذهن نبود،‌علي (ع) اين تربيت شده مكتب پيامبر به عنوان يك جوان سعي داشت مسائل ارتباطي و حدود بين دختر و پسر يا به عبارتي زن و مرد را مراعات كند. هر چند وجود نازنين آن حضرت مبرا و پاكيزه از هر گونه آلودگي بود.


از طرفي پيامبر سه دختر جوان به نامهاي زينب، ام كلثوم و فاطمه در خانه داشتند. حضرت علي (ع) با اينكه از كودكي به اين خانه رفت و آمد داشتند،‌ اما در اين رفت و آمدها نهايت دقت را به عمل مي آوردند. در حاليكه همين علي (ع) در دوران خلافتش، وقتي كه حدود 60 سال سن داشت و همسر شهيدي را نيازمند كمك ديد، به ياري او شتافت.


 


پس در ارتباط با افراد نامحرم ،‌چيزي كه بيش از عوامل ديگر اهميت دارد


نيت و انگيزه طرفين و از همه مهمتر عدم امكان وجود مفسده درا ين ارتباط براي هر دو نفر است!


ياري رساندن به نيازمند و در طلب رضاي خدا آنهم در حد ضرورت مطلوب است و ليكن اين سيره جداي از بهانه جويي براي آشنايي و استمتاعات و لذت جويي و هرگونه آلودگي ديگر است.


به راستي كه كسي چون حضرت علي (ع)، در سنين جواني اش و در ريزترين حركات و رفتارهايش بهترين الگوي نسل جوان ماست.

طراحی های زیبا و دیدنی حیوانات روی دست

 

 

منبع: سالی جون

در هر دقیقه دو هزار عکس در فیس بوک بارگذاری می‏شود

به گزارش جهان به نقل از روابط عمومی سپاه قائم استان سمنان سردار ˈمحمد علی آسودیˈ روز پنجشنبه در مجمع علما و روحانیون شهرستانهای سمنان و مهدیشهر با ارائه راهکارهای مقابله با جنگ نرم دشمن افزود : دغدغه فرهنگی باید دائمی باشد ، چراکه انسان‏های بی‏خیال نمی‏توانند حجم تهاجم دشمن را درک کنند و برای مقابله با آن اقدام نمایند.

وی اضافه کرد: در جنگ نرم نیز براساس سیره امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری نباید به دشمن فرصت حمله داد، بلکه باید به صورت پیوسته به دشمن حمله کرد، چراکه اگر به دشمن فرصت بدهیم، او ما را گرفتار حواشی نموده و به ما ضربه خواهد زد.

معاون فرهنگی و تبلیغات سپاه اظهار داشت: در مقابله با جنگ نرم دشمن باید از قدرت نرم خود بهره بگیریم و بالاترین قدرت نرم انقلاب اسلامی، اسلام عزیز، قرآن کریم، نهضت امام حسین(ع) سیره و روش امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری و حضرت صاحب‏الزمان(عج) است.

وی تصریح کرد: باید منابع قدرت نرم خود را بکار بگیریم و ابتدا از این منابع در تربیت معنوی جوانان و جامعه خود استفاده نموده و سپس ضمن دعوت جهانیان به مکتب نورانی و حیات‏بخش اسلام به دشمنان نیز حمله کنیم.

معاون فرهنگی و تبلیغات سپاه با اشاره به اینکه در سال 73 تنها 3 شبکه فارسی زبان که متعلق به منافقین و سلطنت‏طلب‏ها بود علیه انقلاب اسلامی فعال بود، تصریح کرد: در سال 91، 125 شبکه فارسی زبان به هویت و فرهنگ انقلاب اسلامی تهاجم می‎کنند که 13 شبکه آن در قالب نمایش فیلم و سریال مستهجن، جوانان و خانواده‏ها را به صورت مستقیم هدف گرفته‏اند.

وی افزود: متأسفانه در برخی موارد نه تنها در داخل کشور علیه این تهاجم فرهنگی جدی، اقدام مؤثری انجام نمی‎شود، بلکه شائبه کمک به جریان معاند فرهنگی نیز وجود دارد، برای مثال در جشنواره فیلم فجر از مجموع فیلم‏های حاضر در بخش مسابقه، 13 فیلم با موضوع خیانت زن و شوهر، وجود داشت.

سردار آسودی اضافه کرد: در حال حاضر بیش از دو میلیارد نفر در دنیا کاربر اینترنت هستند و در همین زمان، اینترنت در ایران، بیش از 28 میلیون نفر کاربر دارد که بیش از 2 درصد از این کاربران به خطوط پرسرعت دسترسی داشته و کاربر حرفه‏ای اینترنت هستند.

وی با بیان اینکه در هر دقیقه دو هزار عکس در فیس بوک بارگذاری می‏شود و در حال حاضر بیش از سه میلیارد عکس و دو میلیون فیلم در یوتیوب موجود است، خاطرنشان کرد: دشمنان با بهره‏گیری از فضای مجازی و شبکه‏های اجتماعی، شرایط آلوده کردن جوانان و خانواده‏ها را فراهم کرده‏اند.

معاون فرهنگی و تبلیغات سپاه ضریب دین‏داری جوانان انقلاب اسلامی را مطلوب ارزیابی کرد و گفت: با عنایت به حجم تهاجم دشمن و عرصه‏های گوناگون تهاجم فرهنگی‏، جوانان متدین و دین‏دار فراوانی از هویت انقلاب اسلامی پاسداری می‏کنند، لکن نباید غفلت کرد و باید به عمق بخشی انقلاب اسلامی و معنویات پرداخت.

زندگی با سیرت نه صورت

قورباغه

 

قورباغه توی کلاس ورجه وورجه میکرد.
آقای افتخاری گفت:قاسم! این قورباغه را از کلاس بینداز بیرون.
قاسم گفت:آقا اجازه؟ ما از قورباغه میترسیم
آقای افتخاری گفت:ساسان! تو این قورباغه را بینداز بیرون
ساسان گفت:آقا اجازه؟ ما هم میترسیم
آقای افتخاری گفت:بچه ها! کی از قورباغه نمیترسد؟
من گفتم:آقا اجازه؟ ما نمیترسیم
آقای افتخاری گفت:کیف و کتابت را بردار و زود از کلاس برو بیرون.
گمان میکنم که محمود مرا لو داده باشد؛ وگرنه آقای افتخاری از کجا میدانست که من قورباغه را به کلاس آوردم؟!

روش مبارزه با برق آسا

 

روزی پسری نزد استاد هنرهای رزمی آمد و به او گفت که یکی از افسران امپراتوری مزاحم او و خانواده اش شده است و هر روز به نحوی آن ها را اذیت می کند...

پسر جوان گفت که افسر گارد امپراتور مبارزی بسیار جنگاور است و در سراسر سرزمین امپراتوری کسی سریع تر و پر شتاب تر از او حرکات رزمی را اجرا نمی کند به همین خاطر هیچ کس جرات مبارزه با او را ندارد !

لقب این افسر "برق آسا" است و آنچنان حرکات رزمی را به سرعت اجرا می کند که حتی قوی ترین رزم آوران هم در مقابل سرعت ضربات او کم می آورند ، من چگونه می توانم از خودم و حریم خانواده ام در مقابل او دفاع کنم؟!

استاد تبسمی کرد و گفت: او را به مبارزه دعوت کن و در نبردی مردانه او را سرجایش بنشان!

پسر جوان لبخند تلخی زد و گفت: چه می گوئید؟! او "برق آسا" است و سریع تر از برق ضربات خود را وارد می سازد. من چگونه می توانم به سرعت به او ضربه بزنم؟!

استاد با همان لحن آرام و مطمئن خود گفت: او را به مبارزه دعوت کن و در نبردی مردانه سر جایش بنشان! برای تمرین ضربه زنی برق آسا هم فردا نزد من بیا تا به تو راه سریع تر جنگیدن را بیاموزم!!!

فردای آن روز پسر جوان لباس تمرین رزم به تن کرد و مقابل استاد ایستاد.

استاد از جا برخاست به آهستگی دستانش را بالا برد و با چرخش همزمان بدن و دست و سر و کمر و پاهایش ژست مردی را گرفت که قصد دارد به پسر جوان ضربه بزند. اما نکته اینجا بود که حرکت ضربه زنی را با سرعتی فوق العاده کم و تقریبا صفر انجام داد و یک ضربه استاد به صورت پسر نزدیک یک ساعت طول کشید !!!

پسر جوان ابتدا مات و مبهوت به این بازی آهسته استاد خیره شد و سپس با بی تفاوتی در گوشه ای نشست...

یک ساعت بعد وقتی نمایش ضربه زنی استاد به اتمام رسید، او از پسر خواست تا با سرعتی بسیار کمتر از او همان ضربه را اجرا کند !!!

پسر با اعتراض فریاد زد که حریف او سریع ترین مبارز سرزمین امپراتور است ، آن وقت استاد با این حرکات آهسته و لاک پشت وار می خواهد روش مبارزه با برق آسا را آموزش دهد؟!!

اما استاد با اطمینان به پسر گفت که این تنها راه مبارزه است و او چاره ای جز اطاعت را ندارد...

پسر به ناچار حرکات رزمی را با سرعتی فوق العاده کم اجرا نمود و یک حرکت چرخیدن که در حالت عادی در کسری از ثانیه قابل انجام بود به دستور استاد در دو ساعت انجام شد !!!

روزهای بعد نیز استاد حرکات جدید را با همین شکل یعنی اجرای حرکات چند ثانیه ای در چند ساعت آموزش داد و سرانجام روز مبارزه فرا رسید...

پسر جوان مقابل افسر امپراتور ایستاد و از او خواست تا دست از سر خانواده اش بردارد و افسر امپراتور خشمگین و مغرور بدون هیچ توضیحی دست به شمشیر برد و به سوی پسر جوان حمله کرد !

اما در مقابل چشمان حیرت زده سربازان و ساکنین دهکده پسر جوان با سرعتی باور نکردنی سر و صورت افسر را زیر ضربات خود گرفت و در یک چشم به هم زدن جناب "برق آسا" را بر زمین کوبید !

همه حیرت کردند و افسر امپراتور ترسان و شرم زده از دهکده گریخت...

پسر جوان نزد استاد آمد و از او راز سرعت بالای خود را پرسید ؟!

او به استاد گفت : ای استاد بزرگ! من که تمام حرکات را آهسته اجرا کردم چگونه بود که هنگام رزم واقعی این قدر سریع عمل کردم؟!

استاد خندید و گفت: تک تک اجزای وجود تو در تمرینات آهسته تمام جزئیات فرم های مبارزه را ثبت کردند و با فرصت کافی ریزه کاری های تک تک حرکات را برای خود تحلیل کردند و به این ترتیب هنگام رزم واقعی بدن تو فارغ از همه چیز دقیقا می دانست چه حرکتی را به چه شکل درستی باید انجام دهد و به طور خودکار آن حرکت را با حداکثر سرعت اجرا کرد !

در واقع سرعت اجرای حرکات تو به خاطر تمرین آهسته آن بود ، هرچه تمرین آهسته تر باشد سرعت اجرا در شرایط واقعی بیشتر است.

در زندگی هم اگر می خواهی بهترین باشی باید عجله و شتاب را کنار بگذاری و تمام حرکات را ابتدا به صورت آهسته مسلط شوی و فقط با صبر و حوصله و سرعت پایین است که می توان به سریع ترین و پیچیده ترین امور زندگی مسلط شد. راز موفقیت آنها که سریع ترین هستند همین است : تمرین در سرعت پایین! به همین سادگی!!!

7 عادتی که برای موفقیت باید کنار بگذارید

 

همه ما خیلی وقت‌ها لیستی از کارهایی که باید انجام بدهیم آماده می‌کنیم. اما درمورد کارهایی که باید از آنها دست بکشیم چطور؟ افراد موفق کارهایی که در زیر عنوان می‌کنیم را انجام نمی‌دهند اما این احتمال وجود دارد که شما هنوز انجامشان می‌دهید. همین امروز تصمیم بگیرید و این کارها را به لیست کارهای کنارگذاشتنی اضافه کنید.

1. بهانه آوردن. افراد موفق دیگران را مقصر نمی‌کنند و بهانه نمی‌آورند و از بدشانسی‌شان شکایت نمی‌کنند. آنها مسئولیت کامل زندگی خود را بر عهده می‌گیرند. آنها می‌دانند که موفقیت و شکست در دستان خود آنهاست. پس سعی نکنید خود را قربانی جلوه دهید یا بهانه‌ بیاورید.

2. بی مقصد پیش رفتن. افراد موفق برنامه دارند. زندگی آنها جهت و مقصد دارد. هیچوقت بی اراده کاری نمی‌کنند و بی مقصد پیش نمی‌روند به امید اینکه بهترین‌ها برایشان اتفاق بیفتد. آنها برای خود هدف تعیین می‌کنند و بعد برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی می‌کنند. اگر شما از آن دسته آدمهای هرچه پیش آید خوش آید هستید، از این رویکرد دست بکشید و شروع به برنامه‌ریزی کنید.

3. تمام روز نشستن پای کامپیوتر (یا بدتر از آن تلویزیون). درست است که کارهای مهم زیادی را می‌توانید پشت کامپیوتر انجام دهید اما نباید همه روزتان را به آن بگذرانید. بیرون رفته و با آدمها ملاقات کنید.

4. به تاخیر انداختن کارها. تعویق در کارها دشمن موفقیت است. روی هدفتان تصمیم بگیرید، کارهایی که باید انجام دهید را لیست کرده، اولویت‌بندی نموده و آغاز به کار کنید.

5. فقط انجام کارهای ساده. برای چه کارهایی بیشتر وقت می‌گذارید؟ کارهای مهم، فوری یا کارهای ساده روزانه؟ اگر بیشتر وقت خود را به کارهای جزئی و کم‌اهمیت می‌گذرانید، باید روند خود را تغییر دهید. باید اول روی کارهای مهمتر تمرکز کنید، کارهایی که شما را به سمت هدفتان پیش می‌برند. تا جاییکه می‌توانید کارها و فعالیت‌های بی‌ارزش را نادیده بگیرید.

6. نشستن در جلسات بیهوده. آیا در محل‌کار وقتتان را در جلسات بی‌ارزش تلف می‌کنید؟ خیلی از کارمندان شرکت‌ها این وضعیت را دارند. هر جلسه‌ای باید یک هدف، دستورکار و یک مدیر ماهر داشته باشد که کمک کند جلسه از هدف اصلی خود دور نشده و روی همان متمرکز بماند. در جلسات بیهوده و ضعیف شرکت نکنیدفقط خلاصه آن را از دیگران بگیرید.

7. محدود کردن جاه‌طلبی‌هایتان. افراد موفق باور شگرفی به خود دارند و جاه‌طلب هستند و استانداردهای بالایی برای زندگی خود در نظر می‌گیرند. آیا شما خودتان را پایین می‌کشید؟ اعتمادبه‌نفستان را از دست داده‌اید؟ از اول شروع کنید. برای خودتان اهداف بلندپروازانه تعیین کنید. مهارت‌ها، استعدادها و دستاوردهایتان را به خود یادآور شوید و هر روز به خودتان انگیزه بدهید.

اگر بتوانید از فعالیت‌های بی‌ارزش و منفی که انجام می‌دهید دست بکشید، خود را به موفقیت نزدیک‌تر خواهید کرد. از انجام کارهایی که می‌دانید فقط وقتتان را تلف می‌کند خودداری کنید و شروع به ساخت موفقیتتان کنید.

زندگی موفق

 
مردی به پدر همسرش گفت :
- عده بی شماری شما را بخاطر زندگی زناشوئی موفقی که دارید تحسین می کنند . ممکن است راز این موفقیت را به من بگوئید ؟

پدر با لبخندی پاسخ داد :
- هرگز همسرت را بخاطر کوتاهی هایش یا اشتباهی که کرده مورد انتقاد قرار نده . همواره این فکر را در یاد داشته باش که او بخاطر کوتاهی ها و نقاط ضعفی که دارد نتوانسته شوهری بهتر از تو پیدا کند .
همه ما انتظار داریم که دوستمان بدارند و به ما احترام بگذارند . بسیاری از مردم می ترسند وجهه خود را از دست بدهند . بطور کلی ، وقتی شخصی مرتکب اشتباهی می شود به دنبال کسی می گردد تا تقصیر را به گردن او بیندازد . این آغاز نبرد است . ما باید همیشه به یاد داشته باشیم که وقتی انگشتمان را بطرف کسی نشانه می رویم چهار انگشت دیگر خود ما را نشانه گرفته اند .
اگر ما دیگران را ببخشیم ، دیگران هم از خطای ما چشم پوشی می کنند

دلایل اصلی برای لبخند زدن

لبخند زدن باعث می شود احساس خوبی پیدا کنیم که انعطاف پذیری در توجه را بالا برده و توانایی ما برای فکر کردن کلی نگر را تقویت می کند.
 
 آدمها همیشه لبخند می زنند، مخصوصاً وقتی در جمع هستند اما لبخند فقط نشان دهنده شاد بودن آنها نیست. ما از لبخند برای اهداف خاص اجتماعی استفاده می کنیم زیرا لبخند می تواند پیام های مختلفی را به دیگران برساند.
 
در زیر به ۱۰ روشی که می توان از لبخند برای فرستادن پیام درمورد قابل اعتماد بودن، جذابیت، اجتماعی بودن و ویژگی های بسیار دیگر درمورد خودمان استفاده کرد، اشاره می کنیم.
 
 تشویق دیگران برای اعتماد به شما
 
در دنیایی که همه فقط به فکر خودشان هستند، واقعاً به چه کسی می توان اعتماد کرد؟ یک نشانه از قابل اعتماد بودن ما، لبخند است. لبخندهای واقعی پیام می فرستد که دیگران می توانند به ما اعتماد کرده و با ما همکاری کنند. کسانی که لبخند می زنند معمولاً سخاوت و برونگرایی بیشتری دارند.
 
جلب ملایمت و ارفاق دیگران
 
وقتی افراد کار بدی انجام می دهند و دستگیر می شوند معمولاً لبخند می زنند. آیا این کار برایشان فایده ای دارد؟
براساس تحقیقی که توسط لافرانس LaFrance و هِچ Hecht در ۱۹۹۵ انجام گرفت، می تواند اینطور باشد. ما با کسانی که قانون شکنی کرده اند، اگر بعد از آن لبخند بزنند، با ملایمت و ارفاق بیشتری برخورد می کنیم. مهم نیست که لبخندی دروغین باشد، لبخندی از روی بیچارگی باشد یا یک لبخند واقعی، همه آنها باعث می شود برای فرد خاطی کمی تحفیف قائل شویم.
 
رهایی از خطاهای اجتماعی
 
فراموش کردید به مناسبت سالگرد ازدواجتان برای همسرتان هدیه بخرید؟ اسم یک مشتری مهم را فراموش کرده اید؟ سهواً یک بچه کوچک را لگد زدید؟ اگر چنین مواردی برای شما هم پیش آمده باشد، احتمالاً خجالت زده شده اید.
عملکرد خجالت این است که شما را از مکان های اجتماعی پرفشار بیرون کند. لبخند های از روی خجالت با پایین انداختن سر همراه است و خیلی وقت ها هم یک خنده کوتاه احمقانه به آن اضافه می کنیم. این کار برای این انجام می شود که باعث شویم فرد مقابل اشتباه سهوی ما را فراموش کرده و سریعتر ما را ببخشد.
بنابراین لبخند از روی خجالت به ما کمک می کند از زندان رها شویم.
 
خندیدن از ته قلب
 
لبخند زدن راهی برای کاهش فشار ناشی از موقعیت های ناراحت کننده است. روانشناسان به آن فرضیه فیدبک چهره می گویند. حتی وقتی به اجبار لبخند می زنیم برای اینکه کمی روحیه مان را بهتر کند کافی است.
 
 برای درک و بینش بهتر
 
وقتی عصبی هستیم، توجه ما کمتر می شود. متوجه نمی شویم که کنار دستمان چه می گذرد و فقط اتفاقی که درست روبه رویمان می افتد را می بینیم. این هم از نظر لفظی و هم استعاری صدق می کند: وقتی مضطرب هستیم یا استرس داریم، متوجه ایده هایی که در گوشه های ذهنمان است نمی شویم. اما برای به دست آوردن درک از یک مشکل، دقیقاً به همین ایده های پیرامونی نیاز پیدا می کنیم.
 
 برای جذابیت
 
لبخند خانم ها تاثیری جادویی بر همسرشان دارد و تاثیر آن حتی از ارتباط چشمی نیز بالاتر است. در یک تحقیق بر روی نحوه برخورد آقایان با خانم ها را در یک بار بررسی کرد . وقتی زنی فقط ارتباط چشمی با همسرش برقرار می کرد، در ۲۰% از موارد مرد به او نزدیک می شد. وقتی همان زن لبخندی را هم اضافه می کرد، در ۶۰% از موارد مرد به او نزدیک می شد.
اما وقتی مردها به زنان لبخند می زنند، تاثیر آن جادوییت کمتری دارد. با اینکه لبخند زدن جذابیت خانم ها را برای آقایان بیشتر می کند اما بر عکس آن چندان صادق نیست.
 
 پنهان کردن فکر
 
روانشناسان در گذشته تصور می کردند که یک لبخند واقعی هیچ وقت دروغ نمی گوید. لبخند های دروغین و مصنوعی فقط دهان را درگیر می کند درحالی که لبخندهای واقعی به چشم ها نیز می رسد.
 
 برای پول درآوردن
 
اقتصاد دانان نیز ارزش لبخند را دریافته اند، اما آیا لبخند می تواند واقعاً برایمان پول ساز باشد؟ تید و لوکارد Tidd and Lockard در سال ۱۹۷۶ در تحقیق خود دریافتند که مستخدم هایی که لبخند می زنند انعام بیشتری دریافت می کنند.
بطور کلی تر افرادی که در صنایع خدماتی هستند، مثل مهمانداران هواپیما یا آنها که در بخش سرگرمی و میهمان نوازی هستند، برای لبخند زدن به مشتریان خود پول می گیرند. اما مراقب باشید. تضاد مداوم بین آنچه واقعاً احساس می شود و آنچه نشان داده می شود می تواند موجب خستگی فرد و فرسودگی شغلی شود.
 
 لبخند بزنید تا دنیا به شما لبخند بزند
 
یکی از ساده ترین لذت های زندگی که معمولاً به خاطر خودکار بودن آن دیده نمی شود زمانی است که به کسی لبخند می زنید و او در جواب به شما لبخند می زند.
اما همانطور که ممکن است متوجه شده باشید همه آدمها در جواب یک لبخند، لبخند نمی زنند. هینز و توم هاو (Hinsz and Tomhave) در سال ۱۹۹۱ در تحقیق خود بررسی کردند که چه نسبت از افراد لبخند را با لبخند جواب می دهند. نتایج آنها نشان داد که حدود ۵۰% از افراد اینگونه رفتار می کنند. درمقایسه معمولاً هیچکس اخم را با اخم جواب نمی دهد.

میلاد کریمه اهل بیت (ع) حضرت فاطمه معصومه (س) مبارک

deborah.mihanblog.com

بر آيينه جمال داور صلوات / بر روشني چشم پيمبر صلوات

 برحضرت معصومه فروغ سرمد / بر دسته گل موسي جعفرصلوات

کوزه پر از زهر

مرد خیاطی کوزه ای عسل در دکانش داشت. یک روز می خواست دنبال کاری برود ، به شاگردش گفت:

این کوزه پر از زهر است! مواظب باش آن را دست نزنی!

شاگرد که می دانست استادش دروغ می گوید حرفی نزد و استادش رفت. شاگرد هم  پیراهن یک مشتری را بر داشت و به دکان نانوایی رفت و آن را به مرد نانوا داد و دو نان داغ و تازه  گرفت و بعد به دکان برگشت و تمام عسل را با نان خورد و کف دکان دراز کشید !!!

خیاط ساعتی نگذشته بود که بازگشت و با حیرت از شاگردش پرسید : چرا خوابیده ای؟!شاگرد ناله کنان پاسخ داد : تو که رفتی من سرگرم کار بودم، دزدی آمد و یکی از پیراهن ها را دزدید و رفت. وقتی من متوجه شدم،از ترس تو، زهر توی کوزه را خوردم و دراز کشیدم تا بمیرم و از کتک خوردن و تنبیه آسوده شوم!!!

نامه تامل برانگیز یک زن مسیحی به یک زن مسلمان

I see you. I can't help but notice that almost every woman I see is carrying a baby or has children around her. I see that though they are dressed modestly, their beauty still shines through. But it's not just outer beauty that I notice. I also notice that I feel something strange inside me: I feel envy. I feel terrible for the horrible experiences and war crimes that the Lebanese people have suffered, being targeted by our common enemy. But I can't help but admire your strength, your beauty, your modesty, and most of all, your happiness. Yes, it's strange, but it occurred to me that even under constant bombardment, you still seemed happier than we are, because you were still living the natural lives of women. The way women have always lived since the beginning of time. It used to be that way in the West until the 1960s, when we were bombarded by the same enemy. Only we were not bombarded with actual munitions, but with subtle trickery and moral corruption.
Through Temptation They bombarded us Americans from Hollywood , instead of from fighter jets or with our own American-made tanks. They would like to bomb you in this way too, after they've finished bombing the infrastructure of your countries. I do not want this to happen to you. You will feel degraded, just like we do. You can avoid this kind of bombing if you will kindly listen to those of us who have already suffered serious casualties from their evil influence. Because everything you see coming out of Hollywood is a pack of lies, a distortion of reality, smoke and mirrors. They present casual sex as harmless recreation because they aim to destroy the moral fabric of the societies into which they beam their poisonous programming. I beg you not to drink their poison. There is no antidote for it once you have consumed it. You may recover partially, but you will never be the same. Better to avoid the poison altogether than to try to heal from the damage it causes. They will try to tempt you with their titillating movies and music videos, falsely portraying us American women as happy and satisfied, proud of dressing like prostitutes, and content without families. 
Most of us are not happy, trust me. Millions of us are on anti-depressant medication, hate our jobs, and cry at night over the men who told us they loved us, then greedily used us and walked away. They would like to destroy your families and convince you to have fewer children. They do this by presenting marriage as a form of slavery, motherhood as a curse, and being modest and pure as old-fashioned. They want you to cheapen yourself and lose your faith. They are like the Serpent tempting Eve with the apple. DON'T BITE. Self-Value I see you as precious gems, pure gold, or the "pearl of great value" spoken of in the Bible (Matthew 13: 45). All women are pearls of great value, but some of us have been deceived into doubting the value of our purity. Jesus said: "Give not that which is holy unto the dogs, neither cast your pearls before swine, lest they trample them under their feet, and turn again and rend [slit, rip] you" (Matthew 7: 6). Our pearls are priceless, but they convince us that they're cheap. But trust me; there is no substitute for being able to look in the mirror and seeing purity, innocence and self-respect staring back at you. The fashions coming out of the Western sewer are designed to make you believe that your most valuable asset is your sexuality. But your beautiful dresses and veils are actually sexier than any Western fashion, because they cloak you in mystery and show self-respect and confidence. A woman's sexuality should be guarded from unworthy eyes, since it should be your gift to the man who loves and respects you enough to marry you. And since your men are still manly warriors, they deserve no less than your best. Our men don't even want purity anymore. They don't recognize the pearl of great value, opting for the flashy rhinestone instead. Only to leave her too! Your most valuable assets are your inner beauty, your innocence, and everything that makes you who you are. But I notice that some Muslim women push the limit and try to be as Western as possible, even while wearing a veil (with some of their hair showing). Why imitate women who already regret, or will soon regret, their lost virtue? There is no compensation for that loss. You are flawless diamonds. Don't let them trick you into becoming rhinestones.
Because everything you see in the fashion magazines and on Western television is a lie. It is Satan's trap. It is fool's gold. A Woman's Heart I'll let you in on a little secret, just in case you're curious:
pre-marital sex is not even that great. We gave our bodies to the men we were in love with, believing that that was the way to make them love us and want to marry us, just as we had seen on television growing up. But without the security of marriage and the sure knowledge that he will always stay with us, it's not even enjoyable! That's the irony. It was just a waste. It leaves you in tears. Speaking as one woman to another, I believe that you understand that already. Because only a woman can truly understand what's in another woman's heart. We really are all alike. Our race, religion or nationalities do not matter. A woman's heart is the same everywhere. We love. That's what we do best. We nurture our families and give comfort and strength to the men we love. But we American women have been fooled into believing that we are happiest having careers, our own homes in which to live alone, and freedom to give our love away to whomever we choose. That is not freedom. And that is not love. Only in the safe haven of marriage can a woman's body and heart be safe to love. Don't settle for anything less. It's not worth it. You won't even like it and you'll like yourself even less afterwards. Then he'll leave you. 
Self-Denial Sin never pays. It always cheats you. Even though I have reclaimed my honor, there's still no substitute for having never been dishonored in the first place. We Western women have been brainwashed into thinking that you Muslim women are oppressed. But truly, we are the ones who are oppressed; slaves to fashions that degrade us, obsessed with our weight, begging for love from men who do not want to grow up. Deep down inside, we know that we have been cheated.
 We secretly admire and envy you, although some of us will not admit it. Please do not look down on us or think that we like things the way they are. It's not our fault. Most of us did not have fathers to protect us when we were young because our families have been destroyed. You know who is behind this plot. Don't be fooled, my sisters. Don't let them get you too. Stay innocent and pure. We Christian women need to see what life is really supposed to be like for women. We need you to set the example for us, because we are lost. Hold onto your purity. Remember, you can't put the toothpaste back in the tube. So guard your "toothpaste" carefully!
I hope you receive this advice in the spirit in which it is intended; the spirit of friendship, respect, and admiration.
                                     From your Christian sister "With Love" 
                                               Joanna Francis

من تو را میبینم...

من نمی توانم ... اما می ببینم که تقریبا هر زنی بچه ای بغل کرده یا اطراف او بچه هایی هستند. می بینم هرچند آنها پوششی محجوبانه دارند لیکن هنوز زیباییشان می درخشد . اما این فقط زیبایی بیرونی نیست ، که متوجه آن می شوم.
من چیزی عجیب در درون خود احساس می کنم :
غبطه می خورم...
اما نمیتوانم چیزی بگویم ؛ فقط قدرت ، زیبایی، عفت  و بیش از همه رضایت و شادی تو را تحسین می کنم. آری ، عجیب است اما به ذهن من خطور می کند که تو هر چند تحت بمباران اما از ما ، خوشحالتری.
 چرا که تو هنوز زندگی طبیعی یک زن را داری . شیوه ای که زنان از ابتدا همواره چنین زندگی میکردند . در غرب هم  تا دهه 1960 اینچنین معمول بود، تا اینکه به وسیله دشمنی مشترک بمباران شدیم.
از طريق وسوسه
اما ما با مهمات واقعی بمباران نشدیم ، بلکه با فساد اخلاقی و نیرنگ آلود و زیرکانه از طریق وسوسه بمباران شديم.
آنها به جای استفاده از بمب افکن ها و جنگنده های امریکایی ، ما را از هالیوود بمباران کردند.  آنها می خواهند بعد از آنکه از بمباران  زیرساختهای کشورهای شما فارغ شدند، شما را نیز اینگونه بمباران کنند . نمی خواهم این برای تو هم اتفاق بیافتد. تو هم احساس خفّت خواهی کرد همانطور که ما می کنیم. تو می توانی از این بمبارانها دوری کنی ، اگر لطف کنی ، و به ما که از نفوذ شیطانی آنها تلفات جدی داده ایم، گوش کنی.   
برای اینکه هر چیزی که از هالیوود می بینی ، مشتی دروغ است ، تحریف است، دود و آينه ها
[اصطلاح smoke and mirrors "دود و آينه ها" در زبان انگليسي بنابر فرهنگ لغت هاي انگليسي من جمله Random House Dictionary  نيرنگي ست ماهرانه كه حقايق را تيره و تار ساخته و تحريف مي كند مانند استفاده شعبده باز از حقه هاي شعبده بازي با استفاده از ابزاري چون آينه و دود ] .
آنها روابط نا مشروع را تحت عنوان سرگرمی بی ضرر جلوه می دهند ، برای اینکه هدف آنها انهدام اساس اخلاق جوامعی است که تشعشعات و امواج برنامه های سمّی شان را به آنان مخابره می کنند .
ملتمسانه از تو می خواهم سم آنها را نخوری . وقتی که از آن خوردی، هیچ پاد زهری برای آن نیست !! ممکن است نسبتاً بهبود بیابی ، اما هرگز همچون قبل نخواهی شد.  بهتر است کاملاً از این سم دوری کنی ، تا اینکه به دنبال شفا از آسیبهای که بوجود می آورد باشی .
آنها سعی دارند، با فیلم ها و نماهنگهای شهوت انگیز ، به دروغ ما زنان امریکایی را شاد و راضی نشان دهند ، مفتخر به لباس پوشیدن چون هرزه ها و قانع بودن به نداشتن خانواده ؛ و تو را اینچنین وسوسه مي کنند .
اکثر ما شاد نیستیم، به من اعتماد کن ! میلیون ها نفر از ما داروهای ضد افسردگی مصرف می کنیم ، از شغلهایمان متنفریم و شب ها به خاطر مردانی که می گفتند دوستمان دارند، ولی حریصانه از ما سوءاستفاده می کنند و میروند ، گریه می کنیم.
آنها می خواهند خانواده های شما را از بین ببرند و شما را متقاعد کنند که فرزندان کمتری داشته باشید . آنها با جلوه دادن ازدواج به عنوان شکلی از بردگی ، مادری به عنوان نفرین ، و با جلوه دادن با حیا بودن و پاک ماندن به عنوان عقب افتادگی و اُمُلی چنین می کنند . آنها می خواهند خودت ، ارزش خودت را پایین آوری و ایمان و اعتقاداتت را از دست بدهی . آنها مانند شیطانی هستند که [آدم و حوا] را فریب دادند ، تو فريب نخور!
برای خودت ارزش قائل باش :
من تو را به عنوان گوهر گران قیمت، طلای ناب ، یا مروارید گرانبها  می بینم، (برگرفته از انجیل متی 13 :45).
 همه ی زنان مرواریدهای گرانبهایی هستند، اما برخی از ما در مورد ارزش پاکدامنیمان فریب خوردیم. عیسی گفت : "آنچه مقدس است ، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوک وحشی نیاندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگشته ، شما را بدرند." (متی فصل 7 عبارت 6 )
مرواریدهای وجودیمان بسیار گرانبها هستند ، اما آنها می خواهند به ما بقبولانند که بی ارزش اند. ولی باورم کن! هیچ جایگزینی برای اين نیست که بتوان در آیینه نگاه کرد و بازتاب پاکدامنی ، نجابت و عزت نفس خود را در آن دید .
مُدهایی که از زیر دست خیّاطان غربی بیرون می آیند براي اين طراحي مي شوند كه به تو بقبولاند که ارزشمندترین سرمایه تو ، جذابیت جسمی توست .
اما لباسهای عفیف تو و حجاب تو درواقع پرجاذبه تر از هر مُد غربی است، برای اینکه آنها تو را به صورت اسرارآمیزی پوشانده اند و عزت نفس و اعتماد به نفس تو را جلوه می دهند .
 جاذبه های جسمانی زن باید از چشمان بی لیاقت پوشانده شود، البته این باید هدیه ای باشد از طرف تو برای مردی که تو را آنقدر دوست دارد و برایت احترام قائل است ، که با تو ازدواج می کند . و از آنجا که مردان شما مرد اند و با غیرت و دلاور ، حق آنان نیز چیزی کمتر از بهترینی که تو عرضه کنی نیست . مردان ما دیگر حتی پاکدامنی نمی خواهند، آنها دُرّ گرانبها را درک نمی کنند ؛ آنها سنگ مصنوعی پر زرق و برق را انتخاب می کنند تا آن را نیز [پس از سوءاستفاده] رها کنند!
گوهربارترین سرمایه های تو زیبایی درونی ات ، نجابتت ، و آنچيزي ست که تو را  تو کرده است. اما متوجه شدم برخی زنان مسلمان از حدود تجاوز می کنند و حتی در حین حجابشان سعی دارند تا جایی که ممکن است مانند غربی ها شوند (قسمتی از موهایشان نشان داده می شود[آرایش داشته باشند و ...] ).
چرا تقلید کنید از زنانی که به خاطر عفت و پاکدامنی ازدست رفته شان پشیمان اند یا به زودی پشیمان خواهند شد؟  
 هیچ جبرانی برای آن  ازدست رفته نیست. شما الماس های بی عیب هستید. نگذارید آنها شما را بفریبند و تبديل به سنگ بدلی شوید . زیرا که هر آنچه شما در مجلات مد و تلویزیون های غرب می بینید، دروغ است . این دام شیطان است . طلا نمای ابلهان است.
قلب یک زن
می خواهم تو را به اعماق قلبم راه دهم و سرّی را با تو در میان گذارم ؛ احیاناً اگر کنجکاوی : ارتباط نامشروع قبل از ازدواج چندان هم جالب نیست. ما بدن هایمان را به مردانی دادیم که عاشقشان بودیم ، فکر می کردیم این راهی است تا آنها نیز عاشقمان شوند و با ما ازدواج کنند، همانطوریکه همیشه در تلویزیون دیده بودیم . اما بدون امنیت ازدواج و علم قطعی به اینکه او همیشه با ما خواهد بود ، حتی لذت بخش هم نیست !! چنین است مسخرگی و وارونگی آن ، فقط یک هدر رفتن است . تو می مانی و اشکهایت .
 به عنوان یک زن که با زن دیگر صحبت می کند ، باور دارم که تو  اين را فهمیدی برای اینکه فقط یک زن میتواند حقیقتا بفهمد در قلب زن دیگر چیست. حقیقتاً ما همه شبیه یکدیگریم علی رغم نژاد ، دین و ملیتمان ، قلب یک زن همه جا یک شکل است . ما عشق می ورزیم ، این کاری است که به بهترین وجه انجام می دهیم . ما خانواده هایمان را پرورش می دهیم، و به مردی که دوستش داریم، آرامش و قدرت می دهیم. اما ما زنان آمریکایی فریب خورده ایم در این باور که ما سعادتمند ترین هستیم چون شغل داریم، خانه هایی شخصی داریم که میتوانیم در آن تنها زندگی کنیم، و آزادی، که عشق خود را نثار هر کس که می خواهیم کنیم .  
این آزادی نیست. و آن عشق نیست.
 فقط در پناهگاه امن ازدواج است که جسم و قلب یک زن می تواند ، برای عشق ورزیدن احساس امنیت کند . به چیزی کمتر از این، تن نده . ارزش ندارد. تو حتی آن را دوست نخواهی داشت و پس از آن، حتی خودت را هم کمتر دوست خواهی داشت، سپس او نیز تو را ترک خواهد کرد.
خويشتن داري
گناه هرگز فایده ای ندارد ، همیشه تو را فریب می دهد . هرچند شرافت و کرامتم را باز پس گرفته ام ، اما هنوز هیچ چیزی جای اینکه شرافتم را از اول نمی دادم ، نمی گیرد. ما زنان غربی شستشوی مغزی داده شده ایم که باور کنیم شما زنان مسلمان، مورد ظلم واقع شدید. اما حقیقتاً ماییم که مورد ظلم واقع شده ایم ، برده ی مدهایی هستيم که پستمان می کند ، نسبت به وزن و انداممان عُقده ای شده ایم، و گدای محبت مردانی هستیم که نمی خواهند رشد فکری یابند [مسئولیت پذیر باشند]... در اعماق وجودمان می دانیم که سرمان کلاه رفته است .
ما مخفیانه تو را تحسین می کنیم و به تو رشک می ورزیم ، باوجود اینکه برخی از ما آن را اقرار نمی کنیم .
خواهش می کنم به دیده تحقیر به ما نگاه نکنید یا فکر نکنید ما اين چیزها را اینگونه که هست، دوست داریم .این تقصیر ما نیست. اکثر ما پدرانی نداشتیم تا وقتی نوجوان بودیم، از ما حمایت کنند چون خانواده های ما متلاشی شده اند. تو می دانی چه کسی پشت این نقشه است.
خواهران من، گول نخورید . نگذارید شما را هم بگیرند. پاک و با نجابت بمانید. ما زنان مسیحی، حقیقتاً نیاز داریم ببینیم زندگی زنان چگونه باید باشد. به تو نیاز داریم تا برای ما الگویی باشی، برای اینکه ما گمشده ایم. پاکی ات را نگه دار.
به خاطر داشته باش، خمیردندان بیرون آمده را نمی شود دوباره داخل برگرداند [
آب ریخته  شده را نمی توان جمع کرد]. پس با دقت از خمیرت محافظت کن!
 امیدوارم این نصیحت را با همان روحیه ای که نیت شده بود دریافت کنی : روحیه دوستی ، احترام و تحسین.
با محبت از طرف خواهر مسیحیت :
 جواَنا فرانسیس
Joanna Francis

♥متشکرم ک هستی♥

میگن اگه یک انسان جزئی از خاطرات خوب زندگیت شد 

برا بودنش ازش تشکر کن 

                               متشکرم ک هستی♥

تفاوت نگاه !!!


زنی در چهارراه پشت چراغ راهنمایی دست فروشی میکرد

                                هیچکس ب زن توجهی نمیکرد.....

زنی در چهارراه پشت چراغ راهنمایی خود فروشی می کرد 

                                هیچکس ب چراغ توجهی نمیکرد.....

آقای من..

دلبر من ...

هر شب جمعه به امید دیدار تو روح و قلبم رو جارو می کنم

می ترسم   می ترسم اقای من  می ترسم روزی بیایی و در قلبم را بکوبی که قلبم خطا کرده و با گناه جای تو رو پر کرده باشد..!!

ای عزیزی که سرورمان علی (ع) در مورد تو در حالی که بر سینه اش دست میگذاشت می گفت که

چقدر دوست دارد تو را ببیند!!

یا ابن الحسن ..   ای تجلی خدا...

نیاز دارم به دیدنت...

سلام بر تو زمانی که نماز میخوانی و سلام بر تو زمانی که قنوت میکنی....

سلام بر تو هنگامی که رکوع میکنی و سلام بر تو هنگامی که سجده میروی...

آقاجان با آمدن تو حتی نماز هم زیباتر می شود.

آقاجان بهشت من انجاست که تو باشی و خوشبو ترین عطر بوی پیراهن توست...

سرور من   ما به امید آن روزی نشته ایم که تو با آمدنت بهشت را و خوشبو ترین عطر را برایمان بیاوری و از همه اعلی تر وجود نازنین خودتان را....

خانوم مهربون !!!

كودكي با پاي برهنه بر روي برفها ايستاده بود و ب ويترين

فروشگاهي نگاه ميكرد زني....

در حال عبور او را ديد .او را ب داخل فروشگاه برد و برايش

لباس و كفش خريد و گفت :مواظب خودت باش كودك پرسيد

ببخشيد خــــــــانوم شما خـــــــــدا هستيد..؟

زن لبخندي زد و گفت :نه من فقط يكي از بنده هاي خدا هستم

كودك گفت :

ميدانستم با او نسبتي داري..!!!!

كمي مرد باشيد!!!

بياييد پارسي وار (زنها) را پاس بداريد..

اگر امروز زن زيبا رويي را ديديد..

هــــــــــــوس رو زنده ب گور كنيد..

و خدا رو شكر كنيد براي خلق اين زيبايي...

زير باران اگه دختري رو سوار كردين ...

ب جاي شماره ب او امنيت بدهيد..

اورا ب مقصد مورد نظرشان برسانيد ..

نه ب مقصد مورد نظرتان ...

هنگام ورود ب هر مكاني .

با لبخند بگوييد: اول شما.

در تاكسي خودتان رو ب در بچسبانيد نه ب او ...

بگذاريد زن ايراني وقتي مرد ايراني  را در كوچه خلوت مي بيند

احساس امنيت كند نه ترس ...

بياييد فارغ از جنسيت:

        كـــــــمي مــــــــرد باشــــــيد!!!

پـــــــسرك !!!

پسر گرسنه اش مي شود .شتابان ب طرف يخچال مي رود

در يخچال رو باز مي كند

عرق شرم ...بر پيشاني پـــــــدر مي نشيند

پسرك اين را مي داند دست مي برد بطري اب رو بر مي دارد

كمي اب در ليوان مي ريزد صدايش را بلند مي كند

          چقدر تــــــــــــــشنه بودم

پدر اين رو مي داند پسر كوچولو اش چقدر بزرگ شده است...

مطالب زيبا در مورد زنان !!!

زن شاهكار خلقت است  زيباترين خوي زن .نجابت اوست

در دنيا دو چيز زيباس . زن وگل !!

مردان آفريننده كاراهاي مهم اند و زنان ب وجود اورنده مردان !!

خشم زن مانند الماس است مي درخشد اما نمي سوزاند !!

منشا هر كار بزرگي زن است .زن كتابيست ك جز ب مهر محبت

خوانده نمي شود !!

چيزي ك زن دارد و مرد را تسخير خودش مي كند.مهربوني اوست

ن سيماي زيبايش !!

زن زشت در دنيا وجود ندارد فقط برخي از زنان هستند ك نمي توانند

خودشان را زيبا جلوه دهند !!

زن وقتيكه دوست بدارد .غير از محبوب خود چيزي را نمي بيند و هر

چه عاطفه.مهرباني و نوازش و فداكاري دارد تنها براي او بكار مي برد

هيچ چيز غرور مرد را مثل شادي زنش ارضاء نمي كند .چون هميشه

ان را مربوط ب خودش مي داند !!

ما برنده ايم اگر لحظه هاي شيرين امروز را قرباني اتفاقات

تلخ ديروز نكنيم. پس نه در حسرت ديروز و نه در روياهاي

فردا فقط براي امروز !!!

نکاتی درباره ارتباط با نامحرم در فضای مجازی

نکاتی درباره ارتباط با نامحرم در فضای مجازی


با توجه به اینکه امروزه اینترنت تبدیل به زبانی رایج، علی الخصوص در بین جوانان شده است، یکی از مهمترین مسائلی که این روزها جامعه ما را تهدید می کند، شکسته شدن قبح ارتباط با نامحرم است.


چت

از نظر اسلام در حفظ حریم در ارتباط با نامحرم فرقی بین محیط واقعی و محیط مجازی وجود ندارد و ارتباط در محیط مجازی همانند خلوت دو نامحرم است و چون کسی به نجا راه ندارد، بنابراین محل اشکال است. البته با توجه به احکام و متون اسلامی اگر ترس و خوف افتادن به حرام و یا قصد لذت بردن در میان نباشد، اشکالی وارد نیست. در تشخیص خوف و قصد لذت انسان خود مهمترین قاضی خویش است و از وضع خویش گاه است .

باید توجه داشته باشیم گاه در شروع ارتباط با نامحرم هیچ قصد و احساس گناهی در میان نیست ولی چه بسا همین هم صحبتی ها غرایز جنسی افراد را تحریک کرده و یک الفت و محبت شهوانی بین مرد و زن ایجاد می شود و این نقطه ی آغاز انحراف و فساد است. بنابراین بر هر مسلمانی لازم است در برابر شکسته شدن مرزهای شرعی ایستادگی کند و چنانچه قصد بالا بردن آگاهی های خود را دارد ترجیحا به همجنسان خود مراجعه کند.

 

شکسته شدن قبح ارتباط با نامحرم

با توجه به اینکه اینترنت تبدیل به زبانی رایج، علی الخصوص بین جوانان شده است، یکی از مهمترین مسائلی که این روزها جامعه ما را تهدید می کند، شکسته شدن قبح ارتباط با نامحرم است.

البته ارتباط در این فضا (چت کردن) فی نفسه اشکالی ندارد اما در صورتی که مفسده داشته باشد و یا باعث گناه شود جایز نیست، چون شیطان وعده داده است بین دو نامحرم حاضر شود و تا آن دو را به گناه نکشد دست برندارد. به نظر می رسد پرداخت هر چه بیشتر و جامع تر به این موضوع از ضرورت های جامعه امروز علی الخصوص در دانشگاه ها و محیط های مذهبی می باشد چرا که با عباراتی نظیر اینکه: فضای مجازی ادبیات مخصوص به خود را دارد، و رعایت آداب برخورد حضوری را در آن لازم نمی دانند، بسیاری از انحرافات شکل گرفته است.

بنابراین بر هر مسلمانی لازم است در برابر شکسته شدن مرزهای شرعی ایستادگی کند و چنانچه قصد بالا بردن آگاهی های خود را دارد ترجیحا به همجنسان خود مراجعه کند

احکام ارتباط با نامحرم در فضای مجازی

1. حكم استفاده از اتاق گفتگو (چت كردن) در اینترنت با جنس مخالف چه می باشد؟

پاسخ همه مراجع: با عدم امن از افتادن به گناه و كشیده شدن به آن و یا خوف وقوع در حرام جایز نیست.

 

2. حكم چت كردن با شخصى كه از جنسیت او بى اطلاع هستیم را بفرمائید. در صورت اطمینان از جنسیت چطور؟

پاسخ همه مراجع: در هر دو صورت اگر خوف وقوع حرام است جایز نیست .

 

3. چت كردن براى افراد متاهل چه حكمى دارد؟

پاسخ همه مراجع: صرف حرفهاى معمول؛ چنانچه همراه با لذت بردن نباشد و موجب خوف وقوع در حرام هم نباشد مانعى ندارد.

 

راهکارها

در فرهنگ دینی، اسلام به ما توصیه می كند، روابط دختر و پسر در حد ضرورت باشد و فرد روح و ذهن خود را از این گونه امور آزاد گرداند؛ هنگامی هم كه فرد به سن رشد و بلوغ می رسد، با مشورت بزرگان و خانواده، مقدمات امر مقدس ازدواج را فراهم ساخته، و محبت های صادقانه خویش را در كانون گرم خانواده بارور سازد و بقیه ذهن خویش را از شهوات منصرف و به كارهای عقلایی و شرعی مشغول شود.

علت اینکه چرا اینقدر در مورد این مسائل سفارش شده، این است که یکی از غرایز قوی در انسان شهوات جنسی است که اگر طغیان و سرکشی کند، کنترل آن ناممکن یا مشکل خواهد بود.

وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ. (بقره، 168)

پیام قرن، آزادى از هر قید و بند و عبودیتى، جز عبودیت خداوند متعال است و این، معنایى وسیع دارد كه هر كس به سنت و سیره عملى اسلام دقت كند، و آن را با سیره ظلمى كه تمدن غرب در بین افراد جامعه و طبقات آن اعمال مى كند، مقایسه نماید، به خوبى درك مى كند كه اسلام، بشر را آزاد و تمدن غرب او را اسیر هوا و هوس و جاه طلبى ها كرده است.

دین مبین اسلام، نیازها و غرایز انسان را به صورت قانونمند و معقول به سوى روش هاى صحیح، راهنمایى و با هر عاملى كه به شخصیت و كرامت انسان ضربه بزند، مقابله كرده است. از جمله غرایز طبیعى انسان، خواسته جنسى اوست كه دین اسلام در بین مكتب هاى مختلف، روشى معتدل و معقول براى هدایت این غریزه به راه صحیح و درست ارایه كرده است.

 

پی نوشت:

در تنظیم این مقاله از پایگاههای اطلاع رسانی مراجع معظم تقلید استفاده شده است.

                                                                                                                                          زهره غفوری  

بخش احکام اسلامی تبیان

حکایت عشق

حکایت عشق من به تو ، حکایت عشق آسمان به زمین است.

گرچه از هم دورند و به هم نمیرسند

اما گاهی دل آسمان میگیرد و برای زمینش دلی سیر میبارد …

جواب این معما چی میشه

مخم داغون شد میشه یکی به من کمک کنه ؟؟؟ جواب این معما چی میشه ؟؟؟
مردی زنی را بوسید ، از او پرسیدند چه نسبتی با او داری؟
مرد گفت: مادر شوهر این زن با مادر زن من ، مادر و دخترند.
مرد چه نسبتی با زن دارد؟...

حرفهايم با تو

سلام، حالت چطور است؟

بالاخره آن وقتهاي قشنگي كه بيايم و به پاي دلت زانو بزنم رسيد.

راستش خيلي وقت پيش دلم هوايت را كرده بود. خيلي وقت پيش دلم

مي خواست بيايم سراغت، و از درد دلهايي كه فقط با تو مي شد گفت

برايت بگويم.

راستش وقتي نيستي اينجا خيلي دلگير است.

اين جا بدون تو حس تنهايي عجيبي جانم را مي خورد، مثل آن روز كه

مي خواستم با تو حرف بزنم ولي گمت كرده بودم.

آن روز كه آن پير مرد با چه حسرتي دانه هاي برنج را از روي زمين

جمع مي كرد و ديگراني بودند همان وقتها كه شكمشان از لاشه ي دنيا

انباشته بود.

مثل آن روز كه زهرا دفتر مشقش تمام شده بود و چون دفتري نداشت

لابلاي خطوط كهنه ي دفتر قديمي اش از نو مي نوشت.

مثل روز هايي كه فاطمه دير به مدرسه مي رسد و من خوب مي دانم

كه او بايد صبر كند كه خواهرش از مدرسه بيايد آخر آنها يك جفت

كفش بيشتر ندارند.

يادت هست شهيدي خودش را پل كرد تا ديگران از رويش عبور كنند؟

يادت هست ديروز در اتوبوس هيچكس براي آن پيرزني كه از پا درد

كف اتوبوس نشست، بلند نشد.

اين لحظه هاي دربدري آدمها مرا سخت دلتنگ مي كند.

حالا كه پيدايت كرده ام قرار است من بمانم وتو، وتو بماني و يك عمر

پرواز پرستو ها را با هم تجربه كنيم.

راستي تا آسمان هفتم چقدر راه مانده است؟

نظر دانشمند ریاضیدان در مورد زن و مرد


روزی از دانشمندی ریاضیدان  نظرش را درباره زن و مرد  پرسیدند...جواب داد

 

اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1

 اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10

اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100

اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر  جلوی عدد یک میگذاریم =1000

                                        

ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست

پس ان انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت.

آدم های ساده را دوست درام


آدم های ساده را دوست دارم!

زیباترین جملات از آیت الله بهجت /اهمیت صلوات

احمدرضا رادان : چند سال پیش در پرواز مشهد اتفاقی فهمیدیم که آیت الله بهجت نیز همسفر ماست، خوشبختانه این توفیق حاصل شد که ما در صندلی پشتی ایشان قرار گرفتیم.

من همان جا فرصت را مغتنم شمردم و خصلت اصفهانی ام نیز گل کرد و به مرحوم آیت الله بهجت گفتم شما یک چیزی به ما یاد بدهید که در عین اینکه کم باشد، اما زیاد به درد ما بخورد و منفعت فراوانی داشته باشد و ایشان بر روی تکه کاغذی چیزی نوشته و آن را به آقازاده خویش دادند تا به ما بدهند، من هنوز هم آن کاغذ را با خود دارم.

ایشان نوشته بودند که :

«در هر حال زیاد صلوات بفرستید» .

منبع : وبلاگ میلاد

اللهم صل علی محمد و آل محمد

حرفهايم با تو

سلام، حالت چطور است؟

بالاخره آن وقتهاي قشنگي كه بيايم و به پاي دلت زانو بزنم رسيد.

راستش خيلي وقت پيش دلم هوايت را كرده بود. خيلي وقت پيش دلم

مي خواست بيايم سراغت، و از درد دلهايي كه فقط با تو مي شد گفت

برايت بگويم.

راستش وقتي نيستي اينجا خيلي دلگير است.

اين جا بدون تو حس تنهايي عجيبي جانم را مي خورد، مثل آن روز كه

مي خواستم با تو حرف بزنم ولي گمت كرده بودم.

آن روز كه آن پير مرد با چه حسرتي دانه هاي برنج را از روي زمين

جمع مي كرد و ديگراني بودند همان وقتها كه شكمشان از لاشه ي دنيا

انباشته بود.

مثل آن روز كه زهرا دفتر مشقش تمام شده بود و چون دفتري نداشت

لابلاي خطوط كهنه ي دفتر قديمي اش از نو مي نوشت.

مثل روز هايي كه فاطمه دير به مدرسه مي رسد و من خوب مي دانم

 كه او بايد صبر كند كه خواهرش از مدرسه بيايد آخر آنها يك جفت

 كفش بيشتر ندارند.

يادت هست شهيدي خودش را پل كرد تا ديگران از رويش عبور كنند؟

يادت هست ديروز در اتوبوس هيچكس براي آن پيرزني كه از پا درد

 كف اتوبوس نشست، بلند نشد.

اين لحظه هاي دربدري آدمها مرا سخت دلتنگ مي كند.

حالا كه پيدايت كرده ام قرار است من بمانم وتو، وتو بماني و يك عمر

 پرواز پرستو ها را با هم تجربه كنيم.

                                  راستي تا آسمان هفتم چقدر راه مانده است؟

وبلاگ ترنم باران

زیباترین لحظه‌های یک رئیس دولت + عکس

زیباترین لحظه‌های یک رئیس دولت + عکس

خبرگزاری فارس: وی اعتبار نامه خود را از دستان امام امت دریافت کرد اما عمر ریاست او به یک ماه هم نکشید و 29 روز بعد، در آتش کینه منافقین کوردل سوخت و بال در بال ملائک گشود.

خبرگزاری فارس: زیباترین لحظه‌های یک رئیس دولت + عکس

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از مشرق، محمد علی رجایی متولد 1312 به شهرستان قزوین ، در سال 1360 با رأی اکثریت قاطع ملت ایران به ریاست جمهوری انتخاب شد.

وی اعتبار نامه خود را از دستان امام امت دریافت کرد اما عمر ریاست او به یک ماه هم نکشید و 29 روز بعد، در آتش کینه منافقین کوردل سوخت و بال در بال ملائک گشود اما همین زمان اندک از وی اسطوره‌ای ساخت که محبتش در دل نسل‌های آینده نیز نفوذ کرد و امروز، با گذشت قریب به 30 سال از شهادت آن آزاده مرد، هنوز هم نامش در دل های عاشق به خدمت مردم، امید و هیجان به حرکت می‌آفریند.

تصویر زیر که در اتاق هیئت دولت گرفته شده است ، زیباترین لحظات رئیس جمهور محبوب ایران را ثبت کرده است و احتمالا مربوط به ماه های نخست وزیری ایشان است.

 

دو چیز را همیشه فراموش كن:

دو چیز را همیشه فراموش كن:

خوبی كه به كسی می كنی

بدی كه كسی به تو می كند


همیشه به یاد داشته باش:

اگر در مجلسی وارد شدی زبانت را نگه دار

اگر در سفره ای نشستی شكمت را نگه دار

اگر در خانه ای وارد شدی چشمانت را نگه دار

اگر در نماز ایستادی دلت را نگه دار


دنیا دو روز است:

یك روز با تو و یك روز علیه تو

روزی كه با توست مغرور مشو

و روزی كه علیه توست مایوس نشو

چرا كه هر دو پایان پذیرند


آموختن را بکار ببند:

به چشمانت بیاموز كه هر كسی ارزش نگاه ندارد

به دستانت بیاموز كه هر گلی ارزش چیدن ندارد

به دلت بیاموز كه هر عشقی ارزش پرورش ندارد


سه چیز را از هم جدا كن:

عشق، هوس و تقدیر

چون اولی مقدس است و دومی شیطانی

اولی تو را به پاكی می برد و دومی به